کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موسه
/m(u)se/
معنی
زنبور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
موسه
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) زنبور.
-
موسه
لغتنامه دهخدا
موسه . [ ] (اِخ ) ناحیتی است [ از هندوستان ] به چین و طوسول پیوسته و ایشان را حصارها و بناهای استوار است و مشک بسیار خیزد. (حدود العالم ص 65).
-
موسه
لغتنامه دهخدا
موسه . [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) خزه . (از لغات فرهنگستان ایران ). رجوع به خزه شود.
-
موسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مَوسَة] (زیستشناسی) [قدیمی] m(u)se زنبور.
-
واژههای مشابه
-
موسة
لغتنامه دهخدا
موسة. [ س َ / م َ س َ ] (ع اِ) زنبور. (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). زنبور را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). به معنی زنبور باشد و آن پرنده ای است گزنده . (برهان ).
-
جستوجو در متن
-
مانک
لغتنامه دهخدا
مانک . [ ن َ ] (اِخ ) ناحیتی است [ به هندوستان ] به چین و موسه پیوسته و این هرسه ناحیت را با چینیان حرب است و چینیان بهتر آیند. (حدود العالم ).
-
ابوخشرم
لغتنامه دهخدا
ابوخشرم . [ اَ خ َ رَ ] (ع اِ مرکب ) زنبور. (مهذب الاسماء). موسه . غلفج . راز. تنده .
-
پیریده
لغتنامه دهخدا
پیریده . [ ی ِ ری دِ ] (اِخ ) نظر به اساطیر یونانی دختران پیروس یکی از سلاطین مقدونیه بوده اند و در موسیقی بنای رقابت را با پریان موسوم به موسه گذارده ، درنتیجه از طرف اینان بصورت مرغ عقعق تحویل و تبدیل شده اند. اقامتگاه موسه ها در کوه پیروس است و از...
-
آره
لغتنامه دهخدا
آره . [ رَ / رِ ] (اِ) حفره ای که دندان در آن جای دارد : بادام چشمکانت رخنه شود موسه (کذا)وآن سی ّودو گهرها هم بگسلد ز آره .خسروی .
-
پیروس
لغتنامه دهخدا
پیروس . [ ی ِ ] (اِخ ) نام کوهی در خطه ٔ قدیم پیریا از مقدونیه که در توازی ساحل غربی خلیج سلانیک واقع شده و بزعم افسانه پردازان یونانی مکان پریان موسه ، از ارباب انواع فنون بوده است .
-
پمپلا
لغتنامه دهخدا
پمپلا. [ ] (اِخ ) نام کوهی در خطه ٔ قدیم پیریا از مقدونیه و در نزدیکی اولیمپ یعنی لیمبوس ، بزعم یونانیان باستان ارباب انواع ، حامی علوم و صنایع و موسوم به موسه ها (موزها) در این مکان اقامت داشتند. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
اورانیا
لغتنامه دهخدا
اورانیا. (اِخ ) عنوان آفرودیته ، بعنوان الهه ٔ آسمانها و حامی عشق آسمانی .(دایرةالمعارف فارسی ). بزعم اساطیر قدیمه ٔ یونان یکی از پریهای موسوم به موسه است که حامیان علوم و معارف و صنایع مستظرفه میباشند، در صورت یک دختر ملبس به لباس آبی و مزین بستاره ...
-
پیریا
لغتنامه دهخدا
پیریا. (اِخ ) نام قدیم خطه ای واقع در جنوب مقدونیه و منطبقه با قضای قره فریه ٔ عهد عثمانیان . این قضا میان کوه الیمپ یعنی لیمبوس و نهر قره صو یعنی هالیاکمون واقع شده وقصبه های عمده اش را دیوم ، پیدنه و منومه مینامیدند. این کلمه از لفظ پیروس گرفته شده...