کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موسع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موسع
/movassa'/
معنی
فراخ؛ وسیع.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. وسیع، فراخ، جادار، گسترده
۲. جای فراخ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
موسع
واژگان مترادف و متضاد
۱. وسیع، فراخ، جادار، گسترده ۲. جای فراخ
-
موسع
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ سَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) وسعت داده شده . 2 - (ص .) وسیع .
-
موسع
لغتنامه دهخدا
موسع. [ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایساع به معنی بادسترس و توانگر. ج ، موسعون : «و السماءبنیناها بأید و اًنا لموسِعون » (قرآن 47/51)؛ ای اغنیاء قادرون . (منتهی الارب )... و متعوهن علی الموسعقدره ... (قرآن 236/2). توانگر و قادر و توانا و قوی . (از ناظ...
-
موسع
لغتنامه دهخدا
موسع. [ م ُ وَس ْ س َ ] (ع ص ، اِ) وسعت داده شده . گشاد و فراخ کرده شده . (ناظم الاطباء). فراخ کرده . گشاده .(یادداشت مؤلف ). || فراخ . وسیع. || (اصطلاح عروضی ) افزودن سببی بر فاعلاتن است و این عمل متکلفانه را توسیع گویند و فاعلاتن را که به توسیع فا...
-
موسع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movassa' فراخ؛ وسیع.
-
موسع
واژهنامه آزاد
وسعت داده شده
-
واژههای مشابه
-
مُوسِعِ
فرهنگ واژگان قرآن
كسي كه داراي وسعت مالي است
-
واجب موسع
لغتنامه دهخدا
واجب موسع. [ج ِ ب ِ م ُ وَس ْ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واجب به اعتبار وقت آن دو قسم است : واجب مضیق و واجب موسع. اگر زمان واجب زائد بر آن باشد واجب موسع نامیده میشود و زمان آن را ظرف مینامند مانند نماز ظهر که وقتشان از ظهر است تا غروب . (از کشاف...
-
واژههای همآوا
-
موسا
لغتنامه دهخدا
موسا. (اِخ ) موسی . رجوع به موسی شود.
-
مُوسِعِ
فرهنگ واژگان قرآن
كسي كه داراي وسعت مالي است
-
جستوجو در متن
-
واجب مضیق
لغتنامه دهخدا
واجب مضیق . [ ج ِب ِ م ُ ض َی ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) واجب مضیق در مقابل واجب موسع است : وجوب اگر متعلق به وقت بود وآن وقت مساوی فعل باشد آن را واجب مضیق خوانند و تکلیف بدان جایز به اتفاق همچو روزه ٔ ماه رمضان . (نفایس الفنون ). واجب به اعتبا...
-
موسر
لغتنامه دهخدا
موسر. [ س ِ ] (ع ص ) توانگر و فراخ دست . ج ، میاسر، موسرون . (منتهی الارب ، ماده ٔ ی س ر) (ناظم الاطباء). توانگر. (آنندراج ) (دهار). فراخ روزی . مقابل معسر. (یادداشت مؤلف ). موسع. ج ، موسرون . (مهذب الاسماء). || میانه حال . (یادداشت مؤلف ). || آن ز...