کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موزور
لغتنامه دهخدا
موزور. [ م َ ] (ع ص ) بزه مند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بزه مند و گناهکار. (ناظم الاطباء). بزهکار. مرتکب اثم . (از اقرب الموارد). اثیم .
-
جستوجو در متن
-
موزورات
لغتنامه دهخدا
موزورات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ موزور. موزورة. رجوع به موزور شود.
-
مأزورات
لغتنامه دهخدا
مأزورات . [ م َءْ ] (ع ص ، اِ) این کلمه که در حدیث «ارجعن مأجورات غیر مأزورات » آمده ، ج ِ موزورة مؤنث موزور است و به مناسبت مأجورات ، مأزورات گفته اند و اگر تنها استعمال شود باید موزورات گفت . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ذیل وزر). رجوع ب...
-
موزورة
لغتنامه دهخدا
موزورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث موزور. || (اِ) بزه و جرم و گناه . (ناظم الاطباء).
-
شذونة
لغتنامه دهخدا
شذونة. [ ش َ ن َ ] (اِخ ) شهری است به اندلس از آن شهر است ابوعبداﷲبن حاجة نحوی . (منتهی الارب ). شهری است در اندلس نواحی آن چسبیده به نواحی موزور است و منحرف شده بسوی غرب و مایل است به قبله . (از معجم البلدان ).
-
پری
لغتنامه دهخدا
پری . [ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید: نام نهری است در منتهای شمال شرقی دَرسم و بطرف جنوب غربی جریان دارد طول آن تقریباً صدهزار گز. آنگاه که رود موزور و چند آب دیگر به وی پیوندد در نزدیکی خرپوت به رود مراد ریزد در سابق وادی این نهر نیز بنام پری ق...
-
بزه مند
لغتنامه دهخدا
بزه مند. [ ب َ زَ / زِ م َ ] (ص مرکب )گناه کار. ملامت پذیر. (ناظم الاطباء). اثیم . خطاکار. گنه کار. (آنندراج ). عاصی . موزور. مذنب . مجرم . گنه کار.اثیم . (یادداشت بخط دهخدا): و بنظر حقارت بدیشان نظر نکنی که بزه مند و گرفتار آیی . (تاریخ قم ص 212).