کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موزع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موزع
/movazza'/
معنی
بخششده؛ پراکندهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
توزیعکننده، پخشکننده، تقسیمکننده، توزیعگر
دیکشنری
distributor
-
جستوجوی دقیق
-
موزع
واژگان مترادف و متضاد
توزیعکننده، پخشکننده، تقسیمکننده، توزیعگر
-
موزع
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ زِّ) [ ع . ] (اِفا.) توزیع کننده ، پخش کننده . ج . موزعین .
-
موزع
لغتنامه دهخدا
موزع . [ زَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از ایزاع . برغلانیده شده و اغوا گشته و مجبور کرده . (ناظم الاطباء). برآغالانیده به چیزی . مغری به . (منتهی الارب ، ماده ٔ وزع ).
-
موزع
لغتنامه دهخدا
موزع . [ م ُ وَزْ زَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از توزیع. پخش شده و پراکنده شده . (ناظم الاطباء).
-
موزع
لغتنامه دهخدا
موزع . [ م ُ وَزْ زِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از توزیع. پخش کننده و پراکنده نماینده . (ناظم الاطباء). پراکنده کننده . ج ، موزعین . (یادداشت مؤلف ). || مأمور پست و تلگراف و تلفن یا مجلات و روزنامه ها که نامه ها و محمولات پستی و تلگرافها و روزنامه ها و مجل...
-
موزع
دیکشنری عربی به فارسی
توزيع کننده
-
موزع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movazza' بخششده؛ پراکندهشده.
-
موزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] movazze' پراکندهکننده؛ پخشکننده.
-
واژههای مشابه
-
موزع الخاطر
واژهنامه آزاد
پراکنده فکر
-
واژههای همآوا
-
موضع
واژگان مترادف و متضاد
۱. جا، جایگاه، ماوا، محل، مقام، مقر، مکان، موقعیت، موقف ۲. جبهه ۳. رای، عقیده، نظر
-
موضع
فرهنگ واژههای سره
جایگاه
-
موضع
فرهنگ فارسی معین
(مُ ض ) [ ع . ] (اِ.) محل ، جای . ج . مواضع .
-
موضَا
لغتنامه دهخدا
موضَا. (اِ) رمز است از موضوع . (یادداشت مؤلف ).