کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورچپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مورچپه
لغتنامه دهخدا
مورچپه . [ چ َ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) صورتی از مورچه پا، یا مورچه پی . ریشی کوتاه . قسمی زدن ریش . (یادداشت مؤلف ).- ریش مورچپه ؛ ریش کوتاه . ریش که آن را به شکلی خاص زده باشند. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مورچه و مورچه پی شود.
-
جستوجو در متن
-
مورچه پا
لغتنامه دهخدا
مورچه پا. [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) مورچه پی . مورچپه . ریشی با مویهای کوتاه چون پای مورچه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مورچه پی شود.
-
ریش تپه
لغتنامه دهخدا
ریش تپه . [ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) ریش محرابی . مورچپه . لحیانی . تپه ریش . پرریش . بلمه . ریشو. درازریش . بزرگ ریش . آنکه ریش بزرگ و انبوه دارد نه بسیار بلند. مقابل کوسج . (یادداشت مؤلف ). رجوع به لحیانی و مترادفات دیگر شود.
-
مورچه پی
لغتنامه دهخدا
مورچه پی . [ چ َ / چ ِ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) ریش از بیخ زده . (ناظم الاطباء). مورچپه . مورچه په . شکلی از اشکال ریش . ریشی با مویهای کوتاه چون پای مورچه . ریش کوتاه و به اندازه ٔ پای مورچه بر گرد رخسار. ریش که اندکی برجای مانده و مازاد زده شده باشد. ...
-
ریش
لغتنامه دهخدا
ریش . (اِ) لحیه . (دهار) (ترجمان القرآن ). محاسن . موهای چانه و گونه ها. (ناظم الاطباء). محاسن . دف و سفره از تشبیهات اوست . (آنندراج ). مجموع مویی که بر زنخ و اطراف رخسار برآید. صاحب براهین العجم گوید: باید دانست که ریشی که به معنی موی زنخ است فارسی...