کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موروث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موروث
/mo[w]rus/
معنی
ارثگذاشتهشده؛ مالی که به ارث به کسی برسد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ارثی، موروثی، بهارثگذاشتهشده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
موروث
واژگان مترادف و متضاد
ارثی، موروثی، بهارثگذاشتهشده
-
موروث
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) ارث گذاشته شده ، هرچیز که به ارث رسیده باشد.
-
موروث
لغتنامه دهخدا
موروث . [ م َ ] (ع ص ) هر چیز که به ارث رسیده باشد. مال موروث ،مال به ارث رسیده . (ناظم الاطباء). هرچیز که میراث گرفته شده . (آنندراج ). موروثه . آنچه از ملک و مال به ارث به کسی رسیده باشد. مقابل مکتسب . ملک و مال ارثی . (یادداشت مؤلف ) : اگر سلطان ...
-
موروث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مَوروث] mo[w]rus ارثگذاشتهشده؛ مالی که به ارث به کسی برسد.
-
واژههای مشابه
-
موروث گاه
لغتنامه دهخدا
موروث گاه . [ م َ ] (اِ مرکب ) این ترکیب در بیت ذیل از مسعودسعد آمده است به معنی محلی موروث ،ملک موروث ، جائی که به ارث رسیده باشد : ترا هندوستان موروث گاه است که از خلقت زمستانش بهار است .مسعودسعد (دیوان ص 49).
-
جستوجو در متن
-
موروثة
لغتنامه دهخدا
موروثة. [ م َ ث َ ] (ع ص ) تأنیث موروث . اموال موروثه یا اخلاق موروثه ، به ارث رسیده . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به موروث شود.
-
مکتسب
لغتنامه دهخدا
مکتسب . [ م ُ ت َ س َ ] (ع ص ) به سعی و طلب حاصل کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). ورزیده شده و کسب شده و به سعی و کوشش حاصل شده . (ناظم الاطباء). مُقتَرَف . به دست کرده . حاصل کرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابل موروث : هم در این مجلس فرمود به نا...
-
اتلاد
لغتنامه دهخدا
اتلاد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) مال قدیم موروث . || ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده باشد. || (اِخ ) بطنهاست از عبدالقیس .
-
موروثی
لغتنامه دهخدا
موروثی . [ م َ ] (ص نسبی ) آنچه به ارث رسیده باشد و مال موروث . ضد مکتسبی . (ناظم الاطباء). ارثی . به ارث رسیده . از راه ارث رسیده ، مقابل مکتسب .(از یادداشت مؤلف ) : ملک موروثی پدرخواستند. (گلستان ). در واقع او را بهادری و پهلوانی موروثی بود. (ظفرن...
-
دولت خورده
لغتنامه دهخدا
دولت خورده . [ دَ / دُو ل َ خوَرْ / خُر دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه مال بسیار موروث یا مکتسب خود را تمام صرف کرده و اینک فقیر و مسکین است . (یادداشت مؤلف ) : با شیخان و نومالان ... و دولت خوردگان ... صحبت مدارید. (عبید زاکانی ).
-
ابوالحسن قطب شاهی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن قطب شاهی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ق ُ ] (اِخ ) هفتمین و آخرین از سلاطین قطب شاهی در غلکنده ، فرزند عبداﷲ قطب شاه . او در سال 1083 هَ . ق . بسلطنت موروث رسید و در 1098 مغلوب عالمگیر پادشاه مغول هند شد و در 1112 در حبس درگذشت .
-
مورث
لغتنامه دهخدا
مورث . [ رَ ] (ع ص ) وارث قرار داده شده . || مال موروث . (ناظم الاطباء). مرده ریگ : و امیدهای بندگان مخلص در آنچه دیگر اقالیم عالم در خطه ٔ ملک میمون خواهد افزود و مورث و مکتسب اندر آن بهم پیوست هرچه محکمتر. (کلیله و دمنه ).
-
یوسف شاه
لغتنامه دهخدا
یوسف شاه . [ س ُ ](اِخ ) نام اتابک پنجم از اتابکان بزرگ لر و جانشین پدرش شمس الدین آلب آرغون بود، ولی چون جان ابقاخان رااز یک خطر نجات داده بود نتوانست از التزام دربار وی خودداری کند و کشور موروث خود را با یک نایب الحکومه اداره می نمود. بعدها با آغاز...