کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورفولوژی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مورفولوژی
/morfoloži/
معنی
مطالعۀ شکل ظاهری بافت زنده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مورفولوژی
لغتنامه دهخدا
مورفولوژی . [ م ُ ف ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) علمی که از ساختمان و شکل ظاهری ابدان موجودات زنده (اعم از جانوری و گیاهی ) و غیر زنده (معدنی ها) بحث می کند. علمی که ساختمان و شکل خارجی موجودات را مورد مطالعه قرار میدهد بهمین جهت با در نظر گرفتن موجودات (ا...
-
مورفولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: morphologie] (پزشکی) morfoloži مطالعۀ شکل ظاهری بافت زنده.
-
جستوجو در متن
-
morphography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژی
-
morologist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژی
-
morphonomy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژی
-
مرفولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: morphologie] (پزشکی) morfoloži = مورفولوژی
-
nanoelectromechanical system
فرهنگ لغات علمی
ریختشناسی، مورفولوژی
-
derivational morphology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژی مشتق شده
-
compound morphology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژی ترکیب
-
rule of morphology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانون مورفولوژی
-
morphologists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژیست ها، دانشمند مورفولوژی
-
morphologist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژیست، دانشمند مورفولوژی
-
morphologies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورفولوژی ها، ریخت شناسی، تاریخ تحولات لغوی