کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مورط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مورط
لغتنامه دهخدا
مورط. [ رِ ] (ع ص ) زمین برآورنده درخت ارطی . (آنندراج ). رجوع به مؤرط شود.
-
واژههای مشابه
-
مؤرط
لغتنامه دهخدا
مؤرط. [ م ُءْ رِ ] (ع ص ) جایی که درخت ارطی می رویاند. (ناظم الاطباء). زمین برآورنده ٔ درخت ارطی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مورط. (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
مورت
لغتنامه دهخدا
مورت . (اِ) مورد، که درختچه ٔ زیبایی است . (از یادداشت مؤلف ) : تمام کوچه ها را با مورت فرش کردند، عطریات زیاد بسوختند. (ایران باستان ج 1 ص 817). و رجوع به مورد شود.
-
مورت
لغتنامه دهخدا
مورت . (اِخ ) دهی است از بخش چولد شهرستان ایلام واقع در 3 هزارگزی شمال باختری چولد با 140 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
مورة
لغتنامه دهخدا
مورة. [ رَ ] (ع اِ) پشم ریخته ٔ گوسفند خواه زنده باشد و یا مرده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
مورت
لهجه و گویش بختیاری
murt مورد نام نوعى درختچه با برگهاى همیشه سبز.