کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موج سطحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
surface wave
موج سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی موج لرزهای که در سطح زمین منتشر میشود
-
واژههای مشابه
-
مؤج
لغتنامه دهخدا
مؤج . [ م ُءْج ْ ] (ع مص ) گذر کردن آینه ٔ زانو در مابین پوست و استخوان .(ناظم الاطباء). ناظم الاطباء این صورت را ضبط کرده است ، اما صحیح کلمه مؤوج [ م ُ ئو ] است . رجوع به مؤوج در منتهی الارب و اقرب الموارد ماده ٔ «م وج » شود.
-
مَوْجُ
فرهنگ واژگان قرآن
موج ( در اصل به معنی تردد در آمد و شد یا به عبارت دیگر رفت و برگشت متناوب می باشد )
-
موج موج
لغتنامه دهخدا
موج موج . [ م َ م َ / م ُ م ُ ] (ق مرکب ) موجها و کوهه های آب پیاپی . (ناظم الاطباء). خیزابه های پی درپی . خیزابها که یکی پس از دیگری پدید آید و حرکت کند. امواج بیشمار پیاپی و پرآشوب . آب با نره های بسیار. آب با ستونه های بسیار. آب با نوردهای بسیار. ...
-
موج به موج
لغتنامه دهخدا
موج به موج . [م َ ب ِ م َ / م ُ ب ِ م ُ ] (ق مرکب ) موجی پس موجی . موج در پی موج . || کنایه است از کثرت و توالی افراد و اشیاء یا حرکات مشابه . کنایه از افراد بیشمار. (از یادداشت مؤلف ). موج موج . فوج فوج : لشکری تیغ برکشیده به اوج تا به جیحون رسیده ...
-
موج زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مواجشدن، پرموج شدن، موجدار شدن ۲. به تلاطمدرآمدن ۳. سرشار شدن ۴. حرکت پرخروش وانبوه جمعیت
-
P wave
موج P
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی موج لرزهای حجمی که در آن راستای ارتعاش ذرات با راستای انتشار آن یکی است
-
S wave
موج S
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی موج لرزهای حجمی که در آن راستای ارتعاش ذرات بر راستای انتشار عمود است
-
acoustic wave
موج آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] موج سهبُعدی فشردگی و وافشردگی محیط براثر اختلال ناشی از چشمۀ انرژی آکوستیکی در آن محیط
-
Alfven wave
موج آلوِن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] موجی عرضی که در ناحیۀ دارای میدان مغناطیسی و پلاسما ایجاد میشود و نام آن از فیزیکدان سوئدی هانس آلوِن گرفته شده است
-
information wave
موج اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مرحلهای از تمدن که در آن صنایعِ متکی بر پردازش اطلاعات در زمرۀ عوامل غالب در اقتصاد هستند
-
موج اقیانوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، علوم جَوّ] ← موج دریا
-
primary wave
موج اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] همان موج P است که زودتر از سایر موجهای لرزهای به گیرندههای لرزهای میرسد
-
lee wave
موج بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] موجی ساکن در جریان هوا، در پشت هر مانع، مانند تپه یا کوه