کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موجد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موجد
/mujed/
معنی
بهوجودآورنده؛ ایجادکننده؛ آفریننده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آفریدگار، پدیدآورنده، خالق، هستیبخش، آفریننده
دیکشنری
author, matrix, productive
-
جستوجوی دقیق
-
موجد
واژگان مترادف و متضاد
آفریدگار، پدیدآورنده، خالق، هستیبخش، آفریننده
-
موجد
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] (اِمف .) ایجاد شده .
-
موجد
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) به وجود آورنده ، آفریننده .
-
موجد
لغتنامه دهخدا
موجد. [ ج ِ ] (ع ص ) ایجادکننده . به هستی درآورنده ایجادکننده و پدیدآورنده . (ناظم الاطباء). پدیدآورنده . (از یادداشت مؤلف ) : خلق حق افعال ما راموجد است فعل ما آثار خلق ایزد است . مولوی .که تو پاکی از خطر وز نیستی نیستان را موجد و مغنیستی . مولوی ....
-
موجد
لغتنامه دهخدا
موجد.[ ج َ ] (ع ص ) ایجادشده . خلق شده . (یادداشت مؤلف ).
-
موجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mujed بهوجودآورنده؛ ایجادکننده؛ آفریننده.
-
موجد
دیکشنری فارسی به عربی
اب
-
موجد
واژهنامه آزاد
بوجود آورنده, ایجادکننده, آفریننده ( اسم ) 1 - ایجاد کننده پدید آورنده جمع:موجدین . 2 - خدای تعالی . کسی و یا چیزی که زور می آورد و قوت می دهد .
-
واژههای مشابه
-
مؤجد
لغتنامه دهخدا
مؤجد. [ م ُءْ ج َ ] (ع ص ) توانا و قوی شده بعد از ناتوانی و ضعف . (از منتهی الارب ، ماده ٔ اج د). استوار و قوی پشت . (از ناظم الاطباء).- بناء مؤجد ؛ استوار و محکم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).|| گره سخت بسته شده . || پارچه ٔ کلفت نیک ساخته شده . (نا...
-
مؤجد
لغتنامه دهخدا
مؤجد. [ م ُءْ ج ِ ] (ع ص ) کسی و یا چیزی که زور می آورد و قوت می دهد. (ناظم الاطباء). قوی پشت گرداننده . (آنندراج ). توانا و قوی گرداننده پس از ضعف و ناتوانی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
fathering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدربزرگ، موجد
-
inventer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرمایه گذاری، موجد
-
psychogenetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانگردانى، موجد محرکات ذهنی