کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موبیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موبیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mubiz الک.
-
جستوجو در متن
-
بیختن
واژگان مترادف و متضاد
از موبیز رد کردن، الک کردن، غربال کردن
-
بیزیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bizide چیزی که از غربال یا موبیز رد شده باشد؛ بیخته.
-
بیختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: vēxtan] [قدیمی] bixtan چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخالهاش باقی بماند؛ چیزی را غربال کردن؛ چیزی را از موبیز رد کردن.
-
ماشوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ماشو، ماشوه، ماشیوه› [قدیمی] māšub نوعی غربال سیمی با سوراخهای ریز؛ موبیز.
-
نرم بیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] narmbiz غربال که دارای سوراخهای ریز باشد؛ موبیز.
-
تنکبیز
فرهنگ فارسی معین
(تُ نُ) (ص فا. اِ.) = تنک بیزنده : غربال ، موبیز.
-
الک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'alak ۱. وسیلهای گرد و دیوارهدار، با سوراخهای ریز که برای جدا کردن ناخالصی گَردها و حبوبات به کار می رود؛ آردبیز؛ موبیز.۲. چوب بلند بازی الکدولک.
-
نرم بیز
لغتنامه دهخدا
نرم بیز. [ ن َ ] (اِ مرکب ) غربال تنگ سوراخ . (فرهنگ نظام ) (از بهار عجم ) (آنندراج ). غربال سوراخ کوچک . (برهان قاطع). موبیز چشمه تنگ . (ناظم الاطباء). الک تنگ چشمه . پرویزن چشمه کوچک . (یادداشت مؤلف ).
-
تنگ بیز
لغتنامه دهخدا
تنگ بیز. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ / ت َ ] (اِ مرکب ) غربالی را گویند که آن را از موی دم اسب در غایت تنگ چشمی ببافند و چیزهایی را که خواهند بسیار نرم و باریک شود بدان ببیزند. (برهان ). موبیز و غربال . (ناظم الاطباء). رجوع به تنک بیز شود. || پالاون و ترشی پ...
-
الک
لغتنامه دهخدا
الک . [ اَ ل َ ] (اِ) موبیز، مأخوذ از ترکی است . (ناظم الاطباء). تنگ بیز. پرویزن . آردبیز. (در تداول اهالی خراسان ماشو گویند). مانند غربال است ولی سوراخهای الک کوچکتر است . رجوع به غربال و پرویزن و آردبیز شود.- الک اِستَنبُلی در تداول عامه ، الکی که...
-
تنک بیز
لغتنامه دهخدا
تنک بیز. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ] (اِ مرکب ) نوعی از غربال که به مو بافند وچیزی که خواهند نیک باریک شود بدان بیزند . (فرهنگ رشیدی ). غربالی را گویند که نرم و باریک و از موی دم اسب ساخته و در غایت تنک چشمی باشد و هرچه از آن بیزند نرم بیرون آید و پالاون و...
-
بیز
لغتنامه دهخدا
بیز. (اِ) ریشه ٔ بیزیدن و بیختن ، و همیشه بطور ترکیب استعمال میگردد.(ناظم الاطباء). ماده ٔ مضارع از بیختن است و از آن صیغه های مضارع التزامی و اخباری و امر ساخته شود و نیز صفت فاعلی و صفت دائمی و صفت بیان حالت و اسم مصدر. || (ن مف ) صفت مفعولی مرخم ....
-
نخاله
لغتنامه دهخدا
نخاله . [ ن ُ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) سپوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). آنچه در موبیز پس از بیختن آرد باقی ماند. پوست هر دانه ای که آدمی آن را نمی خورد. (ناظم الاطبا). آنچه که بعدِ بیختن آرد در غربال و غیره باقی ماند. (غی...