کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواقف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مواقف
/mavāqef/
معنی
= موقف
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
موقفها، ایستگاهها، مقامها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواقف
واژگان مترادف و متضاد
موقفها، ایستگاهها، مقامها
-
مواقف
لغتنامه دهخدا
مواقف . [ م َ ق ِ ](ع اِ) ج ِ موقف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (غیاث ) (آنندراج ) : از مواقف خویش به امید فرصت غنیمت و اغترار به ظاهر هزیمت به فضای صحرا آمدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 324). در مواقف حروب ... جان را وقایه ٔ ذات و فدا...
-
مواقف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ موقف] [قدیمی] mavāqef = موقف
-
جستوجو در متن
-
موقف
فرهنگ فارسی معین
(مَ قِ) [ ع . ] (اِ.) جای ایستادن ، جای درنگ کردن . ج . مواقف .
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) خطیب کازرونی . او راست : شرح ارشاددر نحو تعلیقه ٔ بر شرح مواقف . (الرسالة القلمیة).
-
بلبل
لغتنامه دهخدا
بلبل . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) موقفی است از مواقف حاج ،و گویند کوهی است . (از معجم البلدان ) (از مراصد).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالاول عبدی قزوینی . وی بر شرح فرائض سید شریف جرجانی حاشیه ای نوشته و بر امور عامه ٔ شرح مواقف نیز حاشیه ای دارد. واز این کتاب در سال 954 هَ . ق . فراغت یافته است .
-
حسن سامسونی
لغتنامه دهخدا
حسن سامسونی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبدالصمد رومی حنفی .درگذشته ٔ 891 هَ . ق . او راست : حاشیه بر الهیات مواقف و جز آن . (هدیةالعارفین ج 1 ص 288) (کشف الظنون ).
-
جسدهای هفتگانه
لغتنامه دهخدا
جسدهای هفتگانه . [ ج َ س َ ی ِ هََ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح حکیمان ، عبارتست از مرکباتی که نفس ندارند یعنی طلا، نقره ، ارزیز، سرب ، آهن ، مس وخارصینی . (از کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ).
-
صفحه ٔ ملساء
لغتنامه دهخدا
صفحه ٔ ملساء. [ ص َ ح ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) نزد حکما و متکلمان صفحه ای است که اجزاء مفروضه ٔ آن در وضع متساوی و متصل بود چنانکه بین این اجزا فرجه ها نباشد، خواه آن فرجه ها نافذ باشد که مسام نامند یا غیر نافذ که زوایا نامند، چنین است در شرح مواقف . (از ک...
-
مواطن
لغتنامه دهخدا
مواطن . [ م َ طِ ] (ع اِ) ج ِ موطن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ص 96) (ناظم الاطباء). ج ِ موطن : مواطن مکه ؛ مواقف آن . مواطن حرب ؛ مشاهد آن . (یادداشت مؤلف ) : لقد نصرکم اﷲ فی مواطن کثیرة. (قرآن 25/9). رجوع به موطن شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم حلبی . غرس الدین . متوفی به سال 971 هَ . ق . او راست شرحی بر قصیده ٔ میمیّه ٔ ابوالسعود و حاشیه ای بر الفوائد الضیائیه ٔ جامی [ تا آخر مرفوعات ] (اِخ ) و حاشیه ای بر فلکیات شرح مواقف .
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن احمدبن عثمان بساطی طائی . عالم متفنن در اواخر مائه ٔ هشتم و اوائل مائه ٔ نهم . او راست : حواشی وشروح برکتب بسیار مانند مطول و شرح مطالع و مواقف وجز آن . و به سال 842 هَ . ق . به مصر درگذشته است .
-
برغوثیة
لغتنامه دهخدا
برغوثیة. [ ب ُ ثی ی َ ] (اِخ ) گروهی باشند از فرقه ٔ نجاریه که میگویند آیات قرآن مجید چون خوانده شوند عَرَض باشند و هرگاه حروف و الفاظ آن بصورت کتابت درآید با هرچه باشد آن حروف و کلمات که تشکیل آیات داده اند جسم خواهند بود چنانکه در شرح مواقف بیان شد...