کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواعظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مواعظ
/mavā'ez/
معنی
= موعظه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پندها، اندرزها، نصایح
۲. وعظها، موعظهها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواعظ
واژگان مترادف و متضاد
۱. پندها، اندرزها، نصایح ۲. وعظها، موعظهها
-
مواعظ
فرهنگ فارسی معین
(مَ عِ) [ ع . ] (اِ.) جِ موعظه ؛ پندها، نصیحت ها.
-
مواعظ
لغتنامه دهخدا
مواعظ. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ موعظه . پندها و نصیحتها و موعظه ها. (ناظم الاطباء). پندها و نصیحتها. (غیاث ) (آنندراج ) : این کتاب کلیله و دمنه فراهم آورده ٔ علما و براهمه ٔ هند است در انواع مواعظ. (کلیله و دمنه ). اشارات و مواعظ آن را که در فهرست مصال...
-
مواعظ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَوعظَة] mavā'ez = موعظه
-
واژههای همآوا
-
مواعز
لغتنامه دهخدا
مواعز. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ ماعز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ ماعزة، به معنی بز ماده . (آنندراج ). رجوع به ماعز و ماعزة شود.
-
جستوجو در متن
-
اطواق الذهب
لغتنامه دهخدا
اطواق الذهب . [ اَطْ قُذْ ذَ هََ ] (اِخ ) نام کتابی است اززمخشری در مواعظ و خطب . رجوع به اعلام المنجد شود.
-
زُبُرِ
فرهنگ واژگان قرآن
کتابها - جمع زبور و زبور به معناي زبور به معناي کتابي است که مشتمل بر حکمتها و مواعظ باشد
-
کفرناحوم
لغتنامه دهخدا
کفرناحوم . [ ک َ رِ ] (اِخ ) موطن مسیح و محل برخی از معجزات و خوارق عادت و مواعظ وی . (از قاموس کتاب مقدس ). روستای ناحوم . و رجوع به ناحوم شود.
-
ابن سمعون
لغتنامه دهخدا
ابن سمعون . [ اِ ن ُ س َ ] (اِخ ) ابوالحسین محمدبن احمدبن اسماعیل واعظ بغدادی . وفات 387 هَ .ق . کلمات قصار او در مواعظ معروف است .
-
تخریجات
لغتنامه دهخدا
تخریجات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تخریج : و چون آن نوع کلمات را به مواعظ و نکت متصوفه آمیخته بود و از تخریجات خویش بحث در این اقاویل ریخته . (جهانگشای جوینی ). رجوع به تخریج شود.
-
جریدلی
لغتنامه دهخدا
جریدلی . [ ] (اِخ ) شیخ علی یوسف . او راست : بدایع الحکم . این کتاب در مواعظ است و بسال 1313 هَ . ق . در مطبعة الظاهر بطبع رسیده است . (از معجم المطبوعات ).
-
زَّبُورِ
فرهنگ واژگان قرآن
کتابي که مشتمل بر حکمتها و مواعظ باشد (در قرآن به کتاب حضرت داوود علي نبينا وعليه السلام اطلاق شده و زبور مشتمل بر پيشگوييها و حمد و تمجيد و دعا بوده است )
-
مدروس شدن
لغتنامه دهخدا
مدروس شدن . [ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مدروس گشتن . مدروس گردیدن . متروک و بی رونق شدن . از رواج افتادن وفراموش گشتن : و آن حکم و مواعظ... خود مدروس شود. (کلیله و دمنه ). رجوع به مدروس گشتن شود.