کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواطی
لغتنامه دهخدا
مواطی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ موطی . (ناظم الاطباء). ج ِ موطی به معنی جای قدم . (آنندراج ). رجوع به موطی شود.
-
مواطی
لغتنامه دهخدا
مواطی . [ م ُ ] (ع ص ) مواطات کننده . موافقت کننده . (از یادداشت مؤلف ) (از منتهی الارب ). و رجوع به مواطاة شود.
-
واژههای مشابه
-
مواطی ء
فرهنگ فارسی معین
(مَ طِ) [ ع . ] (اِ.) جِ موطی ء؛ جاهای قدم ، قدمگاه ها.
-
واژههای همآوا
-
مواتی
لغتنامه دهخدا
مواتی . [ م ُ ] (ع ص ) کمان نرم و قابل انعطاف . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
موطی
لغتنامه دهخدا
موطی ٔ. [ م َ طِءْ ] (ع اِ) جای قدم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای قدم و جای پای . ج ، مواطی . (ناظم الاطباء). سپردن جای . (مهذب الاسماء) : ماکان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول اﷲ... و لایطؤن موطاءً یغیظالک...