کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موازیسازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
parallel geometry
چیدمان موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی هندسۀ برداشت که در آن چشمههای موازی همراستا با خطوط گیرندۀ موازی حرکت میکنند
-
parallel fold
چین موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که در آن ضخامت لایهها ثابت میماند متـ . چین هممرکز concentric fold
-
parallel resonance
تشدید موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← پادتشدید
-
parallel access, simultaneous access
دستیابی موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] انتقال همۀ عناصر هر واحد اطلاعات بهطور همزمان
-
parallel motion
حرکت موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی حرکت همجهت خاص که در آن دو بخش (part) فاصلههایی با کمیت یکسان دارند
-
parallel computing
رایانش موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشبندی و توزیع کل کار رایانش در میان پردازندههای دخیل
-
parallel impedance
رهبندی موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] یکی از دو یا چند رهبندی که به یک جفت پایانه وصل میشود
-
خط موازی
دیکشنری فارسی به عربی
متوازي
-
موازی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متوازي
-
parallel reactions
واکنشهای موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشهایی که در آنها واکنشدهندههای یکسان از مسیرهای مختلف بهطور همزمان محصولات متفاوتی تولید میکنند
-
pinacoidal class
ردۀ موازیوجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ردهای بلوری در سامانۀ سهشیبی که فقط یک مرکز تقارن دارد
-
collimating lens
عدسی موازیساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نوعی عدسی که برای موازی ساختن پرتوهای ورودی به سامانۀ نوری به کار میرود
-
parallel search pattern
الگوی جستوجوی موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] الگوی جستوجو و نجاتی که در آن شناور و هواپیما همراه با هم یا جداگانه مسیرهای موازی با عرض و طول مشخص را جستوجو میکنند
-
موازی با طول
دیکشنری فارسی به عربی
علي طول
-
عشوه سازی
لغتنامه دهخدا
عشوه سازی . [ ع ِش ْ وَ / وِ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت عشوه ساز. عشوه زنی . عشوه کاری . (فرهنگ فارسی معین ). کرشمه و دلفریبی . (ناظم الاطباء).