کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواریث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مواریث
/mavāris/
معنی
= میراث
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
میراثها، ارثها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواریث
واژگان مترادف و متضاد
میراثها، ارثها
-
مواریث
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ میراث .
-
مواریث
لغتنامه دهخدا
مواریث . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ میراث . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به میراث شود.
-
مواریث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ میراث] mavāris = میراث
-
جستوجو در متن
-
فرایضی
لغتنامه دهخدا
فرایضی . [ ف َ ی ِ ] (ص نسبی ) منسوب به فرایض که تخصص در علم مواریث را افاده می کند. (از سمعانی ). رجوع به فرائضی شود. و در تداول عربی امروز فَرَضی به کار برند.
-
فارض
لغتنامه دهخدا
فارض . [ رِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ نعیم بن حماد اعور. ساکن مصر بود و چون فرائض و مواریث را خوب میدانست ، فارض خوانده شد. (از سمعانی ).
-
قبج الفرضی
لغتنامه دهخدا
قبج الفرضی . [ ق َ جُل ْ ف َ ] (اِخ ) محمد معروف به قبج الفرضی از علمای پیشین اصفهان است . (محاسن اصفهان مافروخی ص 30). فرضی کسی است که به تقسیم ارث و حساب مواریث وارد باشد.
-
بحشل
لغتنامه دهخدا
بحشل . [ ب َ ش َ ] (اِخ ) لقب احمدبن عبدالرحمن مصری محدث است . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). او راست : کتاب السلوة المستخرج من مواریث الحکماء و کتاب تاریخ واسط. (از ابن الندیم ).
-
جریر
لغتنامه دهخدا
جریر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن عثمان . از مردم مدینه بود. ابوعمر و نیز کشی در رجال الشیعه او را از روات جعفر صادق (ع ) شمرده اند. همو گوید: جریر فقیهی صالح و از همه ٔ مردم به علم مواریث آشناتر بود. رجوع به لسان المیزان ج 2 شود.
-
علی جامعی
لغتنامه دهخدا
علی جامعی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محیی الدین جامعی عاملی . فقیه و عالم فرایض بود که در سال 1008 هَ . ق . درقید حیات بود. او راست : رساله ای در مواریث که آن رابرای اهل کونین از قرای جبل عامل نوشته است . (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ٔ ع...
-
علی امین
لغتنامه دهخدا
علی امین . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمود امین . فقیه واصولی بود که در حدود سال 1276 هَ . ق . در شقرا متولد شد و در همانجا آغاز به تحصیل کرد سپس به حنوبة از قرای جبل عامل رفت و آنگاه به نجف اشرف کوچ کرد و در حدود بیست ویک سال در آنجا اقامت گزید. سپس...
-
قدور
لغتنامه دهخدا
قدور. [ ق َدْ دو ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیمان مشهور به مستغانمی فقیهی است از مردم مَستَغانِم از ولایت وهران . وی در حدود بیست تألیف دارد. از آنهاست : 1 - جلاءالران در مواریث . 2 - دررالفیض اللدفی فیما یتعلق بالکسب العیانی و السنی . به سال 1322 هَ . ق ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هائم شافعی مصری قدسی ، ملقب به شهاب الدین . او راست : الفصول المهمة فی مواریث الامة. کتاب الحاوی فی الحساب . کفایةالفرائض . شرح ارجوزه ٔ ابن الیاسمین ، و آن را به سال 789 هَ .ق . بمکه نوشته است . التحفةالقدسیة، و آن منظومه...
-
طیبی
لغتنامه دهخدا
طیبی . (اِخ ) (الَ ...) محمدبن علی بن عبدالرحمن الطیبی الدمشقی الشافعی ، مُفتی حوران (1241-1317 هَ . ق .). علم فقه را نزد پدر وجد خویش فراگرفت و سپس هم ّ خویش را در فرائض و حساب مصروف و مشغول ساخت ، چندی نیز در ربع و اسطرلاب و اندکی در هندسه کار کرد ...