کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موارد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
موارد
/mavāred/
معنی
= مورد mo[w]red
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
موردها، حالات، اوضاع، مناسبتها
برابر فارسی
نکته ها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
موارد
واژگان مترادف و متضاد
موردها، حالات، اوضاع، مناسبتها
-
موارد
فرهنگ واژههای سره
نکته ها
-
موارد
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مورد.
-
موارد
لغتنامه دهخدا
موارد. [ م َرِ ] (ع اِ) ج ِ مورد. (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). راه ورود به آب . راه آبخور.- موارد مطروقه ؛ آبهای آلوده و ناپاک . (ناظم الاطباء). || راه و طریقه و موردها و محل ورود و درآمدها. (ناظم الاطباء): تا تیغهای مسلول از...
-
موارد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مورد] mavāred = مورد mo[w]red
-
جستوجو در متن
-
somewise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در برخی موارد
-
in some manner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در بعضی موارد
-
inmore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در بیشتر موارد
-
manyplies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسیاری از موارد
-
pertinencies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موارد احتمالی
-
dispatch case
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موارد ارسالی
-
cardcases
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موارد کارتن
-
othertimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایر موارد
-
on occasion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در موارد خاص