کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواخض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مواخض
لغتنامه دهخدا
مواخض . [ م َ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ماخض . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماخض شود.
-
واژههای همآوا
-
مواخذ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mo'āxaz کسی که مورد عتاب و بازخواست واقع شود.
-
جستوجو در متن
-
ماخض
لغتنامه دهخدا
ماخض . [ خ ِ ] (ع ص ) درد زه گرفته و نزدیک به زادن رسیده . ج ، مواخض و مُخَّض . || شاة ماخض ؛ گوسپند باردار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).