کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مواجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
راتب
دیکشنری عربی به فارسی
حقوق , شهريه , مواجب , حقوق دادن
-
salary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حقوق، شهریه، مواجب
-
مستمری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) حقوق ماهیانه ، مواجب .
-
مستمری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به مستمر) [عربی. فارسی] mostame(a)rri حقوق و مواجب دائمی و همیشگی؛ ماهیانه.
-
شهریه
واژگان مترادف و متضاد
ادرار، راتبه، ماهانه، ماهیانه، مستمری، مشاهره، مواجب
-
emoluments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتمام، مقرری، مداخل، مواجب، درامد، حقوق، پرداخت
-
تنخواه دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) tanxāhdār ۱. کسی که برات و حواله در دست دارد.۲. آنکه مستمری و مواجب میگیرد.
-
راستاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رستاد، رشتاد› [قدیمی] rāstād وظیفه؛ مستمری؛ راتب؛ راتبه؛ جیره؛ مواجب ماهیانه.
-
رستاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹راستاد› [قدیمی] rastād وظیفه؛ مستمری؛ راتب؛ راتبه؛ جیره و مواجب.
-
stipends
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمک هزینه تحصیلی، دستمزد، حقوق، مواجب
-
یامفتی
لغتنامه دهخدا
یامفتی . [ م ُ ] (ص مرکب ) یامفت . رایگان .- پول یا مواجب یامفتی ؛ پول یا مواجب در ازاء هیچ کاری : صد تومان پول یامفتی از من گرفتند. (یادداشت مؤلف ).
-
مقرری
واژگان مترادف و متضاد
جیره، حقوق، رسم، عطیه، اجرا، ماهیانه، مستمری، مشاهره، مواجب، وظیفه
-
لشکرنویس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) laškarnevis در دورۀ صفوی تا قاجار، آنکه آمار و شمارۀ لشکریان و حساب جیره و مواجب آنها را نگه دارد.
-
مرتزقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرتزقَة] [قدیمی] mortazeqe کسانی که وجه ارتزاق دریافت میکنند؛ جیرهخواران؛ مواجبگیرندگان.
-
رسوم دار
لغتنامه دهخدا
رسوم دار. [ رُ ] (نف مرکب ) کسی که علاوه بر مواجب ، وظیفه ٔ دیگر داشته باشد. (ناظم الاطباء).