کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مهیر
/mahir/
معنی
ماه؛ قمر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهیر
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) ماه ، قمر.
-
مهیر
لغتنامه دهخدا
مهیر. [ م َ ] (اِ) ماه . قمر. (برهان ). یکی از نامهای ماه است . (جهانگیری ) : چو پشت آینه ست اجسام اینجاشود چون روی آیینه مصفانه شمسی ماند آنجا نه مهیری نه ظلی بینی آن جا نه منیری .عطار.
-
مهیر
لغتنامه دهخدا
مهیر. [ م ُ هََ ] (اِخ ) ابن سلمی بن هلال دؤلی ، از بنی حنیفة. از رؤسای یمامه در اواخر عصر مروان است و به سال 126 هَ . ق . درگذشته است . (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 264).
-
مهیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (نجوم) [قدیمی] mahir ماه؛ قمر.
-
واژههای همآوا
-
محیر
واژگان مترادف و متضاد
حیرانکننده، حیرتانگیز، شگفتانگیز
-
محیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mohayyer ۱. (موسیقی) گوشهای در دستگاههای نوا، ماهور، و راستپنجگاه.۲. از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.۳. (صفت) [قدیمی] حیرانکننده؛ حیرتانگیز؛ شگفتآور.
-
محیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) حیران کننده .
-
محیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) حیران کننده .
-
محیر
لغتنامه دهخدا
محیر. [ م ُ ح َی ْ ی ِ ] (ع ص ) که سرگشته کند. سرگشته کننده . (آنندراج ). حیران کننده . || (اِ) نام پرده ٔ موسیقی موافق تودی هند و بعضی گویندکه پرده ٔ حسینی است . (غیاث ) (آنندراج ). شعبه ای است از مقام حسینی . از هشتمین نغمه است و یک بانگ دارد یا نی...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن مهیر الشیبانی رجوع به خصاف احمد ... شود.
-
ابوبکر
لغتنامه دهخدا
ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت احمدبن عمربن مهیر. رجوع به خصاف احمد... شود.
-
ماه
لغتنامه دهخدا
ماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و اضافت ماه به طرف فلک و مترادفات آن حقیقت است و این از جهت اظهار خص...