کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهیاوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مهیاوه
/mahyāve/
معنی
خوراکی که از ماهی تهیه میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهیاوه
لغتنامه دهخدا
مهیاوه . [ م َهَْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) مهیوه . ماهیابه . ماهیاوه . نانخورشی که بیشتر مردم لار از ماهی ریزه کوچک در آفتاب ترتیب دهند و خورند. (برهان ).
-
مهیاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ماهیابه، مهیابه، مهیوه› [قدیمی] mahyāve خوراکی که از ماهی تهیه میشود.
-
جستوجو در متن
-
ماهیابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ماهیاوه› māhiyābe = مهیاوه
-
مهیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mahyave = مهیاوه
-
مهوه
واژهنامه آزاد
(به فتح اول) مهیاوه، مهویه؛ نوعی خوراکی ویژۀ جنوب فارس و هرمزگان. غذایی است که از تخمیر نوعی ماهی موسوم به «موتو» درست می شود.
-
مهوه
واژهنامه آزاد
مهوه . [ م َهَْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) مهیاوه . ماهیابه . ماهیاوه که سُس یا کچاپ و نان خورِش مردم لارستان قدیم است که از ماهی کوچک موتی و دانه خردل رازیانه در ظرفی میگذارند تا عمل آید و خورند. بدبو و شور بود است
-
ماهیابه
لغتنامه دهخدا
ماهیابه . [ ماه ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) صحناة. (دهار) (مهذب الاسماء). خوردنیی باشد که درلار و شیراز از ماهی اشنه سازند و آن را به عربی صحنات گویند گرم و خشک است در دویم . (برهان ). خورشی است که در گرمسیرات فارس خاصه لارستان سازند و آن چنان باشد که م...