کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهواع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهواع
لغتنامه دهخدا
مهواع . [ م َهَْ ] (ع اِ) شور و بانگ در حرب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). مِهوَع .
-
جستوجو در متن
-
مهوع
لغتنامه دهخدا
مهوع . [ م ِهَْ وَ ](ع اِ) شورش و بانگ در حرب . (منتهی الارب ). مهواع .
-
شورش
لغتنامه دهخدا
شورش . [ رِ ] (اِمص ) عمل شوریدن . (یادداشت مؤلف ). از: شور + «ش »، علامت اسم مصدر. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). شوریدن . شور و غوغا کردن . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). غوغا و هنگامه . (ناظم الاطباء): مهواع ؛ شورش و بانگ...