کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهه
لغتنامه دهخدا
مهه . [ م َ هََ / هَِ ] (اِ) ماهه . مثقب .افزاری درودگران را که بدان چوب و تخته سوراخ کنند و حکاکان جواهر بدان سفته کنند. رجوع به ماهه شود.
-
مهه
لغتنامه دهخدا
مهه . [ م َ هََه ْ ] (ع مص ) نرم گردیدن . || (اِمص ، اِ) سیر نرم . || نرمی . || فروهشتگی . || آهستگی . || زمان . || امید. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
یک مهه
لغتنامه دهخدا
یک مهه . [ ی ِ م َ هََ / هَِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز است . این دهستان محدود است از شمال به دهستانهای حومه ٔ مسجدسلیمان تل بزان ، از خاور به بخش ایذه ، از جنوب به بخش هفتگل ، از باختر به شهرستان شوشتر. هوای آن کوهستا...
-
شش مهه
لغتنامه دهخدا
شش مهه . [ ش َ / ش ِ م َ هََ / هَِ ] (ص نسبی ) ششماهه : شاخ چو مریم از صفت عیسی شش مهه به برکرده بسان مریمش نفخه ٔ روح شوهری . خاقانی .رجوع به ششماهه شود.
-
واژههای همآوا
-
محح
لغتنامه دهخدا
محح . [ م َ ح َ ] (ع مص ) محوح . محوحة. کهنه گردیدن جامه . || مندرس گردیدن کتاب . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ششماهه
لغتنامه دهخدا
ششماهه . [ ش َ / ش ِ هََ / هَِ ] (ص نسبی ) شش مهه . آنکه شش ماه دارد. آنچه شش ماه مدت دارد: مگر شش ماهه بدنیاآمده ای ؟! (از یادداشت مؤلف ). رجوع به شش مهه شود.
-
زورآزما
لغتنامه دهخدا
زورآزما. [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان یک مهه است که در بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
تمبیان
لغتنامه دهخدا
تمبیان . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک مهه که در بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز واقع است و 680 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دوآب
لغتنامه دهخدا
دوآب . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک مهه ٔ بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز دارای 100 تن سکنه . آب آن از چاه . ساکنین از طایفه ٔ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
نی نردبام
لغتنامه دهخدا
نی نردبام . [ ن َ ن َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک مهه ٔ بخش مسجدسلیمان ، کنار جاده ٔ مسجدسلیمان به هفتگل ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و 120 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تلخ ، محصولش غلات و شغل اهالی کارگری شرکت نفت و زراعت و گله داری است ...
-
فتاح آباد
لغتنامه دهخدا
فتاح آباد. [ ف َت ْ تا ] (اِخ ) دهی از دهستان یک مهه ٔ بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، که در 27 هزارگزی جنوب خاوری مسجدسلیمان و کنار راه شوسه ٔ مسجدسلیمان و هفتگل قرار دارد. جایی کوهستانی ، گرمسیر و دارای 120 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ تمبیان ت...
-
ده نه
لغتنامه دهخدا
ده نه . [ دَه ْ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) زیور و زینت و آرایش هر هفت . (ناظم الاطباء) (از برهان ).ده پانزده . کنایه است از زیب وزینت . (آنندراج ). زیور و آرایش . (شرفنامه ٔ منیری ) (از غیاث ) : موکب شاه اختران رفت به کاخ مشتری شش مهه داده ده نهش چرخ دوازده...