کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهنج
لغتنامه دهخدا
مهنج . [ م ِ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند در 42هزارگزی جنوب خاوری خوسف و راه مالرو عمومی قیس آباد. آبش از قنات و راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مهنج
لغتنامه دهخدا
مهنج . [ م ِ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند در 36 هزارگزی شمال باختری قاین و 12 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ عمومی قاین به گناباد با 191 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
واژههای همآوا
-
محنج
لغتنامه دهخدا
محنج . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) کج کننده . (آنندراج ). کژکننده . (از منتهی الارب ). آنکه می پیماید و خم می کند و تاب می دهد. || حیله باز. || آنکه سوگند دروغ می خورد. (ناظم الاطباء).