کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مهمیز
/mehmiz/
معنی
آلتی فلزی که هنگام سواری بر پاشنۀ چکمه میبندند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
goad, spur
-
جستوجوی دقیق
-
مهمیز
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) آلتی فلزی که بر پاشنة چکمه می بندند و هنگام سواری بر تهیگاه اسب می زنند.
-
مهمیز
لغتنامه دهخدا
مهمیز. [ م ِ ] (از ع ، اِ) مهماز. مهمز. مهموز. میخ آهنی که بر پاشنه ٔ موزه ٔ سواران باشد و این در اصل مهماز بود به قاعده ٔ اماله الف را به یاء بدل کردند. (غیاث ). آهنی به پاشنه ٔ کفش نهاده که سوار بدان اسب را سک زند. اسب انگیز. مخیز. (برهان ). بَرَص ...
-
مهمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ مهماز] mehmiz آلتی فلزی که هنگام سواری بر پاشنۀ چکمه میبندند.
-
مهمیز
دیکشنری فارسی به عربی
مهماز
-
واژههای مشابه
-
مهمیز زدن
دیکشنری فارسی به عربی
مهماز
-
چکمه و مهمیز
فرهنگ گنجواژه
وسیله سوارکاری.
-
جستوجو در متن
-
rowel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روده، چرخک، چرخک مهمیز، مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
-
مخیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] maxiz = مهمیز
-
مهماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mehmāz = مهمیز
-
spur
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، سیخ، خوشنامی، مهمیز، سیخ-ک، مهمیز زدن
-
spurs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپرس، سیخ، خوشنامی، مهمیز، سیخ-ک، مهمیز زدن
-
اپرون
فرهنگ واژههای سره
سیخک، مهمیز
-
غوشنگ
فرهنگ فارسی معین
(غُ شَ) (اِمر.) مهمیز.