کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهماندار هواپیما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهماندار هواپیما
دیکشنری فارسی به عربی
مضيفة
-
واژههای مشابه
-
مهماندار، مهماندار
واژگان مترادف و متضاد
صاحبخانه، میزبان، میهماندار ≠ مهمان
-
hostess
مهماندار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خانمی که پذیرایی و مراقبت از مسافران و مشتریان را بر عهده دارد
-
hotel butler
مهماندار مخصوص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] پیشخدمتی که از زمان ورود مهمانهای یک سراچه تا پایان اقامت آنها خدمات معینی را به آنها عرضه میکند
-
cryptate
حجرۀ مهماندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] محصول افزایشی تشکیلشده بین یک حجره و یک مهمان یعنی آنیون یا کاتیون یا گروه خنثی
-
زن مهماندار
دیکشنری فارسی به عربی
مضيفة
-
جستوجو در متن
-
air hostess
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهماندار هواپیما
-
stewardess
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهماندار هواپیما، ناظر خرج مونث
-
stewardesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stewardesses، مهماندار هواپیما، ناظر خرج مونث
-
بان
لغتنامه دهخدا
بان . (اِ) رئیس . || (پساوند) دارنده . دارا. (یادداشت مؤلف ). خداوند، و استعمال آن مرکب است . (شرفنامه ٔ منیری ). صاحب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب . خداوند. بزرگ . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). دارنده ٔ چیزی . (فرهنگ رشیدی ). در پهلوی پان ...