کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهمانخانۀ ساحلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
lodge hotel2
مهمانخانۀ مجتمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ساختمان اصلی یک مهمانخانۀ بزرگ در یک بوستان یا یک مجتمع ورزشی متـ . هتل مجتمع
-
independent hotel
مهمانخانۀ مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای که هیچ وابستگی زنجیرهای یا امتیازی (franchise) ندارد متـ . هتل مستقل
-
affiliated hotel
مهمانخانۀ وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای که عضو یک سامانۀ زنجیرهای یا ارجاعی یا امتیازی (franchise) است متـ . هتل وابسته
-
advertised hote
آگهیمهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر مهمانخانهای که خصوصیات و امکانات آن در دفترک یک شرکت مسافرتی بهتفصیل شرح داده شده است متـ . آگهیهتل
-
hotel inspector
ارزیاب مهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فردی که از مهمانخانهها برای ارزیابی و تعیین درجۀ آنها بازدید میکند متـ . ارزیاب هتل
-
hotel gradin
ارزیابی مهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ارزیابی کیفی تسهیلات و خدمات مهمانخانهها که میتواند در مورد سایر تأسیسات اقامتی گردشگری نیز اعمال شود متـ . ارزیابی هتل
-
hotel tariff
تعرفۀ مهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فهرست یا جدول نرخ خدمات مهمانخانه متـ . تعرفۀ هتل
-
بازرس مهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← بازرس بهداشت و ایمنی
-
مهمانخانه چی
لغتنامه دهخدا
مهمانخانه چی . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ مهمانخانه . محافظ مهمانخانه .
-
مهمانخانه دار
لغتنامه دهخدا
مهمانخانه دار. [ م ِ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) دارنده و مالک مهمانخانه . || مدیر مهمانخانه .
-
مسافر (مهمانخانه)
دیکشنری فارسی به عربی
نزيل
-
پادو مهمانخانه
دیکشنری فارسی به عربی
خادم
-
hotel school
مدرسۀ عالی مهمانخانهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مرکز آموزش عالی که در آن به دانشجویان مهارتهای ادارۀ مهمانخانـه آموخته میشود متـ . مدرسۀ عالی هتلداری
-
chalet hotel
کلبهمهمانخانۀ کوهستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کلبۀ کوهستانی بسیار بزرگی که بهعنوان مهمانخانه از آن استفاده میشود متـ . کلبههتل کوهستانی
-
B hotel
مهمانخانۀ چهارستارۀ ممتاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانۀ چهارستارهای که خدمات و تسهیلاتی مشابه مهمانخانههای پنجستاره ارائه میدهند، اما ممکن است اتاقها کمی کوچکتر و تزیینات آنها نیز متفاوت باشد متـ . هتل چهارستارۀ ممتاز