کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهماتبَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهماتبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← ناو مهماتبَر
-
واژههای مشابه
-
مهمات
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسلحه، جنگافزار ۲. ملزومات ۳. مهام، امور مهم، کارهای خطیر
-
munitions, ammunitions
مهمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ کاملی از وسایل انفجاری که با مواد منفجره یا پیشران یا آتشزا یا خرج انفجاری یا مواد هستهای یا زیستی یا شیمیایی برای انهدام هدف مسلح میشوند
-
مهمات
فرهنگ واژههای سره
بایسته ها، جنگ افزارها، راه افزارها
-
مهمات
فرهنگ فارسی معین
(مُ هِ مّ) [ ع . ] (اِ.) جِ مهمه ؛ 1 - کارهای بزرگ و دشوار. 2 - در فارسی به معنای ابزارآلات جنگی .
-
مهمات
لغتنامه دهخدا
مهمات . [ م ُ هَِ م ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ مهمة. || ج ِ مهم . || کارها. کارهای خطیر. امور مهم . کارهای سخت . امور بااهمیت . مسائل مهم . مسائل بااهمیت . کارهای پیش آمده . (لغت ابوالفضل بیهقی ) : دیگر سال امیر به بلخ رفت که آنجامهمات بود. (تاریخ بیهقی ص...
-
مهمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مُهمَّة] mohemmāt ۱. کارهای قابلتوجه.۲. (نظامی) آلات و ادوات جنگ.۳. [قدیمی] نیازها.
-
مهمات
دیکشنری فارسی به عربی
ذخيرة , مدفعية
-
ammunition ship
ناو مهماتبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی جنگی که ویژۀ حمل مهمات برای ناوها و هواگَردهای نیروی دریایی طراحی شده یا تغییر کاربری داده است متـ . مهماتبَر
-
hit-to-kill
مهمات اصابتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مهماتی که از سامانههای یکپارچۀ جستوجو و هدایت و مهار و فیوز بهره میبرد و در هنگام برخورد با هدف کلاهک آن فعال میشود
-
threat-oriented munitions
مهمات تهدیدنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مهماتی که برای خنثیسازی تهدیدهای معینی در نظر گرفته میشود
-
armour-piercing ammunitions, armour piercing
مهمات ثاقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پرتابههایی که از آنها برای نفوذ به بدنه و آسیبرسانی به خودروهای زرهی استفاده میکنند
-
biological ammunition
مهمات زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مهماتی که در آن عمدتاً از عوامل زیستی استفاده میشود
-
dumb ammunition
مهمات غیرهوشمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بمبی که فاقد هرنوع سامانۀ هدایتی است