کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مهرگان
/mehr[e]gān/
معنی
۱. ماه مهر.
۲. [مجاز] پاییز.
۳. روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی.
۴. در آیین زردشتی، جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا میکردند: ◻︎ مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان (ازرقی: ۷۲).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. برگریزان، پاییز، خزان
۲. عیدمهر، میترا، جشن مهرماه ≠ بهار، ربیع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهرگان
واژگان مترادف و متضاد
۱. برگریزان، پاییز، خزان ۲. عیدمهر، میترا، جشن مهرماه ≠ بهار، ربیع
-
مهرگان
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr(e)gān) جشنی که در ایران قدیم در شانزدهم مِهر به مناسبت یکی شدنِ نام روز با نام ماه بر پا میشده است ؛ (در قدیم) (به مجاز) پاییز ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمی ایرانی (مهرگان خردک) .
-
مهرگان
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) جشنی که ایرانیان در روز شانزدهم ماه مهر برگزار می کنند.
-
مهرگان
لغتنامه دهخدا
مهرگان . [ م ِ رَ / رِ / رْ ] (اِ) مهر و محبت پیوستن . (برهان ). مهر و محبت و دوستی . (ناظم الاطباء). || نام روز شانزدهم از هر ماه . (برهان ). روز مهر از ماه مهر و آن روز شانزدهم است . (آنندراج ) (از جهانگیری ). روز شانزدهم مهر ماه و عیدی از اعیاد ای...
-
مهرگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: mitragan] [قدیمی] mehr[e]gān ۱. ماه مهر.۲. [مجاز] پاییز.۳. روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی.۴. در آیین زردشتی، جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا میکردند: ◻︎ مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت ج...
-
واژههای مشابه
-
جشن مهرگان
لغتنامه دهخدا
جشن مهرگان . [ ج َ ن ِ م ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به مهرگان در همین لغت نامه شود.
-
باد مهرگان
لغتنامه دهخدا
باد مهرگان . [ دِ م ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد خزان . باد خزانی . رجوع به باد، باد خزان و باد خزانی شود.
-
بی مهرگان
لغتنامه دهخدا
بی مهرگان . [ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) (از: بی + مهره + ان ) بجای کلمه ٔغیرذوفقار پذیرفته شده است یعنی جانورانی که فاقد مهره های پشت باشند. حیواناتی که ستون فقرات ندارند.جانوران بی مهره را به سلسله هایی تقسیم میکنند از قبیل آغازیان ، اسفنجها، کاکاوان...
-
بی مهرگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bimohregān جانورانی که ستون فقرات و استخوانبندی ندارند، از قبیل آغازیان، خارپوستان، کرمها، نرمتنان.
-
جستوجو در متن
-
مهرجان
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrjān) (مُعرب از فارسی مهرگان) ، ← مهرگان .
-
muggars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهرگان
-
invertebrates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی مهرگان
-
sermonless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی مهرگان