کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرهکافت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
failed rift
کافت نافرجام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] حوضهای کافتی که گسترش آن برای تشکیل یک اقیانوس متوقف شده است متـ . کافت متروک abandoned rift
-
glycogenolysis
گلیکوژنکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند تبدیل گلیکوژن به گلوکوز در بافتهای بدن
-
hydrolysis
آبکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] گسسته شدن یک مولکول در واکنش با آب بهطوریکه بخشی از مولکول به هیدروکسیل آب و بخش دیگر آن به یون هیدروژن آب بپیوندد
-
osteolysis
استخوانکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] تخریب بافت استخوانی و جذب شدن بیشازحد آن
-
ozonolysis
اُزونکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنش آلکنها با اُزون برای تشکیل اُزونید
-
lytic cycle
چرخۀ کافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] چرخۀ فعال تکثیر در ویروس که به تولید زادگان ویرویونها و رها شدن آنها از یاختۀ میزبان منجر میشود
-
electrolysis
برقکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] روشی برای انجام واکنشهای شیمیایی با عبور دادن جریان برق از درون محلول برقکاف یا نمک مذاب
-
proteolysis
پروتئینکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] شکافت پروتئین با زیمایه
-
pyrolysis
تَفکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] تبدیل مواد آلی به گاز و مایع و زغال با حرارت دادن در محیط بدون اکسیژن
-
histolysis
بافتکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] از هم پاشیدن بافت براثر خرد شدن
-
solvalysis
حلاّلکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گسسته شدن یک مولکول در واکنش با حلاّل، بهطوریکه بخشی از مولکول با جزء آنیونی حلاّل و بخش دیگر آن با جزء کاتیونی حلاّل پیوند ایجاد کند
-
hemolysis
خونکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تجزیه یا انهدام گویچههای سرخ بهنحویکه هموگلوبین در محیطی که یاختهها در آن غوطهورند آزاد شود
-
autoprotolysis
خودپروتونکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] انتقال پروتون بین دو مولکول یکسان
-
کمان مهره
لغتنامه دهخدا
کمان مهره . [ ک َ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کمان مهره اندازی است که کمان گلوله باشد. (برهان ) (آنندراج ). کمان قروهه . کمان گروهه . (ناظم الاطباء) : همان زیر ترکش کمان مهره داشت دلاور ز هردانشی بهره داشت . فردوسی .کمان مهره انداز تا گوش خویش نهد همچنا...
-
گل مهره
لغتنامه دهخدا
گل مهره . [ گ ِ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) هر گلوله و مهره را گویند که از گل سازند عموماً و کمان گروهه را خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ) : بر سر هر یک مردی یک مهره گل از سفال گل مهره ٔ از سفاله ... که چنانکه گل را بیزی و آنرا سفال کنی هر یک چند پشکل گوسفن...