کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرهخشکانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مهره
لهجه و گویش تهرانی
چینه دیوار که نیم ذرع ارتفاع دارد.
-
مُهره
لهجه و گویش بختیاری
mo:ra مُهره.
-
arthrodesis, fusion arthrodesis
مفصلخشکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] برداشتن غضروف و فشردن سطوح مفصل که باعث میشود استخوانهای هر دو طرف مفصل به هم جوش بخورند متـ . جوشاک مصنوعی artificial ankylosis
-
pantalar arthrodesis
مفصلخشکانی دورقاپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] جوش دادن مفصل مچ پا و زیرقاپی به یکدیگر بهطوریکه تودهای واحد تشکیل دهند؛ این عمل معمولاً در مفصلآْماس شدید مچ و پشت پا انجام میشود
-
triple arthrodesis
مفصلخشکانی سهتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] اتصال استخوان قاپ به پاشنه و استخوان هلالی به مکعبی
-
compression arthrodesis
مفصلخشکانی فشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] مفصلخشکانی با وارد آوردن فشار زیاد بر دو سر استخوانها
-
کمان مهره
لغتنامه دهخدا
کمان مهره . [ ک َ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کمان مهره اندازی است که کمان گلوله باشد. (برهان ) (آنندراج ). کمان قروهه . کمان گروهه . (ناظم الاطباء) : همان زیر ترکش کمان مهره داشت دلاور ز هردانشی بهره داشت . فردوسی .کمان مهره انداز تا گوش خویش نهد همچنا...
-
گل مهره
لغتنامه دهخدا
گل مهره . [ گ ِ م ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) هر گلوله و مهره را گویند که از گل سازند عموماً و کمان گروهه را خصوصاً. (برهان ) (آنندراج ) : بر سر هر یک مردی یک مهره گل از سفال گل مهره ٔ از سفاله ... که چنانکه گل را بیزی و آنرا سفال کنی هر یک چند پشکل گوسفن...
-
spondylopathy
مهرهآسیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] هرنوع بیماری یا ناهنجاری مهرهها متـ . مهرآسیب
-
spondylitis
مهرهآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] التهاب مهرهها که ممکن است عفونی باشد
-
propeller lock-nut
مهرۀ پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مهرۀ بزرگی که پروانه را بر روی میل پروانه مهار میکند
-
weld bead, bead 2
مهرۀ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] تکههای بیضیشکل فلز جوش رسوبدادهشده که در نتیجۀ همپوشانی موجب اتصال دو قطعه میشوند
-
voussoir
مهرهچَفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] هریک از قسمتهای ذوزنقهای در چَفتههای معماری مغربزمین، معمولاً از جنس سنگ یا آجر
-
vertebratus
مهرهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که ترتیب اجزای آن تجسمی از مهرهها یا دندهها یا استخوانبندی ماهی است؛ این اصطلاح عمدتاً همراه با ابر پرسا میآید
-
spondylolisthesis
مهرهرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] رانده شدن یک مهرۀ به طرف جلو بر روی مهرۀ زیرین