کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محرق
لغتنامه دهخدا
محرق . [ م ُ رَ ] (ع ص ) نیک سوخته شده به آتش . (از منتهی الارب ). مشتعل و افروخته . (ناظم الاطباء). سوزانیده شده . (غیاث ). سوخته شده . (ناظم الاطباء) : دیو دزدانه سوی گردون روداز شهاب او محرق و مطعون شود. مولوی (مثنوی ص 244).- رصاص محرق ؛ ارزیز سو...
-
محرق
لغتنامه دهخدا
محرق . [ م ُ رِ ](ع ص ) نیک سوزاننده به آتش . (از منتهی الارب ). سوزاننده . سوزنده : بدانست که جوان در تب مطبق عشق است و در حرارت محرق هجران . (سندبادنامه ص 189).گر ترش روی است آن دی مشفق است صیف خندان است اما محرق است . مولوی .|| حریقه سازنده . || ا...
-
جستوجو در متن
-
مهارق
لغتنامه دهخدا
مهارق . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مهرق . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مهره ها. و رجوع به مهرق شود.
-
مهره کرد
لغتنامه دهخدا
مهره کرد. [ م ُ رَ / رِ ک َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) کاغذ سفید. کاغذ از حریر سپید صمغ زده و صیقلی کرده . مهره . مهرق . (یادداشت مؤلف ).
-
صحیفة
لغتنامه دهخدا
صحیفة. [ ص َ ف َ ] (ع اِ) نامه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (دهار). ج ، صحائف . صحف . (منتهی الارب ).مهرق . طرس . (منتهی الارب ). نامه ٔ نبشته . || کتاب . ج ، صحائف . صحف . (منتهی الارب ). کتاب و رساله .(غیاث اللغات ). سفر. (مفاتیح العلوم خوارزمی ...
-
دشت
لغتنامه دهخدا
دشت . [ دَ ] (اِ) صحرا و بیابان . معرب آن دست باشد. (از برهان ). زمین بیابان . (شرفنامه ٔ منیری ). صحرا و بیابان و هامون و زمین هموار و وسیع وبی آب . (ناظم الاطباء). صاحب آنندراج گوید: جگرتاب ، سینه تاب ، آتشین و دلگشا از صفات اوست . در اصطلاح جغرافی...