کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهربرزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهربرزین
لغتنامه دهخدا
مهربرزین . [ م ِ ب َ ] (اِخ ) آذر مهربرزین . آذر برزین مهر. یکی از سه آتشکده ٔ مهم عصر ساسانی در ایران . رجوع به آذر برزین مهر شود : نخست آذر مهربرزین نهادبه کشور نگر تا چه آیین نهاد.دقیقی (گشتاسب نامه ).
-
مهربرزین
لغتنامه دهخدا
مهربرزین . [ م ِ ب َ ] (اِخ ) پسر خراد از سرداران بهرام گور است . وی به هنگام حمله ٔ خاقان چین به ایران ، همراه دیگر سرداران و شش هزار سپاهی به دستور بهرام به نگاهبانی گنج و کشورو پایتخت زیر نظر نرسی فرمان یافته است تا شاه از راه آذربایجان به ناگاه ب...