کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهران کوشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهران کوشک
لغتنامه دهخدا
مهران کوشک . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برون بخش حومه ٔ شهرستان فردوس ،واقع در 15هزارگزی جنوب باختری فردوس ، سر راه شوسه ٔعمومی بجستان به فردوس . دارای 608 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . مزارع گز، فدروئی و شوران جزء این ده است . (...
-
واژههای مشابه
-
مهراندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrān doxt) (مهران + دخت = دختر) ، دختر دارندهی مهر و محبت ، دختر مهربان .
-
مهران گل
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrān gol) (به مجاز) ویژگی آن که زیبا ، لطیف ، با طراوت و مهربان است.
-
شاهپور مهران
لغتنامه دهخدا
شاهپور مهران . [ رِ م ِ ] (اِخ ) از سرداران و نجبای مقتدر ایران در عصر ساسانیان بود. کریستنسن می نویسد: مقتدرترین نجبای ایران در قرن پنجم میلادی دو تن بودند یکی زرمهریا سوخرا (سوفرا) از خانواده ٔ بزرگ قارن و دیگر شاهپور رازی (مهران ) که از مردم ری و ...
-
مهران اردشیر
لغتنامه دهخدا
مهران اردشیر. [ م ِ اَ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش شمیران شهرستان طهران . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
مهران رود
لغتنامه دهخدا
مهران رود. [ م ِ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت تبریز. دارای 101 قریه است و مرکز آن باسمنج است . (جغرافیای سیاسی کیهان ). نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش بستان آباد شهرستان تبریز.محدود است از شمال به دهستان مواضعخان از بخش ورزقان ، از جنوب به دهستان سه...
-
مهران قورخانه
لغتنامه دهخدا
مهران قورخانه . [ م ِ خا ن َ / ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شمیران شهرستان تهران . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
مهران گشنسب
لغتنامه دهخدا
مهران گشنسب . [ م ِ گ ُ ن َ ] (اِخ ) ژرژ گیورگیس . نسطوریان او را که از دودمانی بسیار عالی بود طرفدار خود کرده و او را به نام گیورگیس تعمید داده بودند. نسب او به پادشاهان میرسید و پدرش والی نصیبین و جدش حاکم انطاکیه ٔ جدید بود که انوشیروان بنا نهاد. ...
-
پسر مهران
لغتنامه دهخدا
پسر مهران . [ پ ِ س َ رِ م ِ ] (اِخ ) وزیر ابواحمد محمدبن سلطان یمین الدوله محمودبن سبکتکین . سلطان در حیات خویش پسر مهران را بوزارت محمدمعین کرد و ظاهراً محمد هنگامی که بجوزجان رفت وزیر را با خود بدانجا برد.
-
جستوجو در متن
-
طغرل
لغتنامه دهخدا
طغرل . [ طُ رِ / رُ ] (اِخ ) ابن ارسلان ، السلطان الاعظم رکن الدنیا و الدین معز الاسلام و المسلمین ، ابوطالب طغرل بن ارسلان قسیم امیرالمؤمنین (طغرل ثالث ) (573 تا 590 هَ . ق .).کمال دولت و کامیاری و وفور حشمت و بختیاری سلطان ماضی طغرل سلجوقی از آن ز...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ )... ذوالاکتاف . پسر هرمز دوم (هرمزبن نرسی ). در مجمل التواریخ و القصص آمده است : «هنوز درشکم مادر بود که پدرش بفرمود تاج بر شکم مادرش نهادند، و او بمرد» (ص 34). بروایت ابن البلخی «چون پدرش کناره شد در شکم مادر بود تاج بر شکم مادرش نهادند...