کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهدی سنوسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهدی سنوسی
لغتنامه دهخدا
مهدی سنوسی . [ م َ ی ِ س َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن علی سنوسی ، پیشوای فرقه ٔ سنوسیه ٔ دوم . به سال 1262 هَ . ق . زاده شد. بعد از پدرش جانشینی او را بر عهده گرفت . در ایام او فرقه ٔ سنوسیه در نقاط مختلف بسط پیدا کرد و به سال 1318 هَ . ق . درگذشت . (از ...
-
واژههای مشابه
-
علوی مهدی
لغتنامه دهخدا
علوی مهدی . [ ع َ ل َ ی ِم َ ] (اِخ ) حاکم قلعه ٔ الموت از جانب سلطان ملکشاه .داستان وی با حسن صباح در جامع التواریخ چنین آمده است : ... بدان ایام امیر الموت علوی مهدی نام داشت از قبل سلطان ملکشاه ، و حسین قاینی ، علوی را دعوت میکرد. قومی در الموت دع...
-
کوشک مهدی
لغتنامه دهخدا
کوشک مهدی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت که در بخش وارداک شهرستان مشهد واقع است و 742 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
امینمهدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: amin mahdi) (عربی) شخصی که درستکار و هدایت شده است.
-
حسینمهدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: hoseyn mahdi) (عربی) از نامهای مرکب مردان ، ← حسین و مهدی .
-
علیمهدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ali mahdi) (عربی) از نامهای مرکب ، ← علی و مهدی .
-
مهدیپارسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi pārsā) (عربی ـ فارسی) از نامهای مرکب ، ← مهدی و پارسا .
-
مهدیرضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi rezā) (عربی) از نامهای مرکب ، ← مهدی و رضا .
-
مهدیصالح
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi sāleh) (عربی) از نامهای مرکب ، ← مهدی و صالح .
-
مهدییار
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi yār) (عربی ـ فارسی) یاور مهدی ؛ (به مجاز) دوستدار و محب مهدی منتظر قائم آل محمد (ع) .
-
حصن مهدی
لغتنامه دهخدا
حصن مهدی . [ ح ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) صاحب مراصدالاطلاع گوید: شهریست از نواحی خوزستان و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و جز آن بسوی این شهر جاریست و در آنجا بهم پیوسته ، نهری عظیم و عریض و عمیق گردد و سپس بدریا ریزد. یاقوت حموی گوید: حصن مهدی قصبه ای بوده...
-
حسین مهدی
لغتنامه دهخدا
حسین مهدی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ ] (اِخ )هشتمین تن از ائمه ٔ رسی در سعدا است که از 393 هَ .ق . سلطنت کرد و وفات او در 404 هَ . ق . بوده است .
-
ده مهدی
لغتنامه دهخدا
ده مهدی . [ دِه ْ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند شهرستان اراک . واقع در 24هزارگزی جنوب باختری آستانه . دارای 303 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
شاه مهدی
لغتنامه دهخدا
شاه مهدی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).