کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهدی آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علیمهدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ali mahdi) (عربی) از نامهای مرکب ، ← علی و مهدی .
-
مهدیپارسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi pārsā) (عربی ـ فارسی) از نامهای مرکب ، ← مهدی و پارسا .
-
مهدیرضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi rezā) (عربی) از نامهای مرکب ، ← مهدی و رضا .
-
مهدیصالح
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi sāleh) (عربی) از نامهای مرکب ، ← مهدی و صالح .
-
مهدییار
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi yār) (عربی ـ فارسی) یاور مهدی ؛ (به مجاز) دوستدار و محب مهدی منتظر قائم آل محمد (ع) .
-
حصن مهدی
لغتنامه دهخدا
حصن مهدی . [ ح ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) صاحب مراصدالاطلاع گوید: شهریست از نواحی خوزستان و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و جز آن بسوی این شهر جاریست و در آنجا بهم پیوسته ، نهری عظیم و عریض و عمیق گردد و سپس بدریا ریزد. یاقوت حموی گوید: حصن مهدی قصبه ای بوده...
-
حسین مهدی
لغتنامه دهخدا
حسین مهدی . [ ح ُ س َ ن ِ م َ ] (اِخ )هشتمین تن از ائمه ٔ رسی در سعدا است که از 393 هَ .ق . سلطنت کرد و وفات او در 404 هَ . ق . بوده است .
-
ده مهدی
لغتنامه دهخدا
ده مهدی . [ دِه ْ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سربند شهرستان اراک . واقع در 24هزارگزی جنوب باختری آستانه . دارای 303 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
شاه مهدی
لغتنامه دهخدا
شاه مهدی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . دارای 200 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
علی مهدی
لغتنامه دهخدا
علی مهدی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن منصور المهدی لدین اﷲ. فقیه و مجتهدو از ائمه ٔ زیدیان در یمن بود. وی در سال 705 هَ . ق . در «هجرة» از قرای الهان متولد شد و پس از مرگ المؤید باللّه یحیی بن حمزة، با وی بیعت شد. و او صنعاء را تصرف کر...
-
مهدی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
مهدی استرآبادی . [ م َ ی ِ اِ ت َ ] (اِخ )شاعر است و در سال 924 هَ . ق . درگذشته . از اوست :ساقی نبود بی ادبیها عجب ازماما مردم مستیم نیاید ادب از ما.(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 477).
-
مهدی اصفهانی
لغتنامه دهخدا
مهدی اصفهانی . [ م َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (میرزا...) از شاعران قرن دوازدهم هجری است . از اوست :سرشک بر مژه ام قطره های شبنم دان که در هوای رخ مهرسانش از دل ریخت .(از تذکره ٔ مقالات الشعراء قانع تتوی ص 784).
-
مهدی پهلوان
لغتنامه دهخدا
مهدی پهلوان . [ م َ ی ِ پ َ ل َ] (اِخ ) محمدمهدی . شاعر و پهلوان بود و در قرن نهم می زیست و از برخی دانشها و کمالات بهره داشت و در کشتی گیری و پهلوانی سرآمد اقویاء زمان و در موسیقی مشق نموده بود. امیر علیشیر او را ستوده است . از اوست :نیست ره پیش سگا...
-
مهدی تبریزی
لغتنامه دهخدا
مهدی تبریزی . [ م َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) مهدی بیگ شقاقی . از ایل اسپرلو بود. مدتی در تبریز در خدمت خدادادخان دنبلی بیگلربیگی آنجا به سر برد و اواخر عمرش را در اصفهان گذراند. و به سال 1214 هَ . ق . درگذشت . شاعری بیباک ، لاابالی ، تندزبان ، بذله گو و هجوس...
-
مهدی حلی
لغتنامه دهخدا
مهدی حلی . [ م َ ی ِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن داود ابی سلیمان حلی . شاعر و ادیب بود (1222-1287 هَ . ق .). در حله ٔ عراق زاده شد و هم در آنجا درگذشت . او راست : مصباح الادب الزاهر و مختارات من شعر شعراءالعرب و دیوان شعر. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1078).