کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهتابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قمرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: قمراء] [قدیمی] qamrā دارای مهتاب؛ مهتابی.
-
terrace, terrasse (fr.)
بهارخواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ایوان وسیع متـ . مهتابی
-
fluoresces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fluoresces، شفاف شدن، نور مهتابی پس دادن
-
fluoresced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلورسنت، شفاف شدن، نور مهتابی پس دادن
-
fluorescing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلورسنت، شفاف شدن، نور مهتابی پس دادن
-
fluoresce
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلورسنت، شفاف شدن، نور مهتابی پس دادن
-
belvedere
دیکشنری انگلیسی به فارسی
belvedere، کوشک، کلاه فرنگی، مهتابی
-
belvederes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
belvederes، کوشک، کلاه فرنگی، مهتابی
-
مقمر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqmer ویژگی شبی که مهتابی و روشن باشد؛ ماهتابی.
-
بهار خواب
لهجه و گویش تهرانی
مهتابی ،محل خواب رو باز
-
بالکن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایوان، مهتابی ۲. لژ، شاهنشین
-
مهتاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahtāb) نور و روشنایی ماه ؛ مهتابی .
-
تراس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: terrasse] terās ایوان وسیع جلو طبقات فوقانی عمارت؛ مهتابی.
-
تراس
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایوان، صفه، مهتابی ۲. بام، پشت بام
-
بهارخواب
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) ( اِ.) ایوان سرپوشیده ای که بخشی از اطرافش باز است ، مهتابی .