کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهبوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهبوت
لغتنامه دهخدا
مهبوت . [ م َ ] (ع ص ) مرد بددل و هوش باخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد بددل و بی خرد. (ناظم الاطباء). بی خرد. (از اقرب الموارد). || رجل مهبوت الفؤاد؛ مرد دل کنده شده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مهبوط
لغتنامه دهخدا
مهبوط. [ م َ ] (ع ص ) لاغر از بیماری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
هبیت
لغتنامه دهخدا
هبیت . [ هََ / هَِ ی َ ] (ع ص ) مرد جن زده . || مرد ترسو. || ترسوی عقل و هوش باخته چون مهبوت . || نادان . احمق . گول . (معجم متن اللغة).
-
هبیت
لغتنامه دهخدا
هبیت . [ هََ ] (ع ص ) مهبوت . مرد بددل و بی خرد. (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة). مرد بددل و ترسو و کم خرد. (ناظم الاطباء). مرد ترسو و بی خرد. (اقرب الموارد). مرد ترسو. جبان . (معجم متن اللغة). || جن زده ٔ ترسو. (اقرب الموارد). || آن کس که قدر و منزل...