کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهار 3 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مهار تراورس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← مهار ریلبند
-
impulse control
مهار تکانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تحت اختیار درآوردن تکانههای جنسی و پرخاشگرانه
-
rose lashing
مهار چشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← همبندی چشمی
-
all fours moorings, four arms moorings
مهار چهارزنجیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی مهار که در آن با استفاده از چهار زنجیر از دو سوی سینه و چارکها، شناور را مهار میکنند
-
door check arm
مهار در
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعۀ فلزی شیارداری در نزدیک لولای در که باعث میشود در مرحلهبهمرحله باز میشود
-
two-leg moorings,span moorings, two-arm moorings
مهار دوبازو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی مهار که در آن دو لنگر به یکدیگر متصل شدهاند و دهانۀ آنها را یک هرزگرد و زنجیر به شناور وصل میکند
-
pile moorings, dolphins, Duc d'Albe
مهار دولفینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی مهار که با آن سینه و پاشنۀ شناور به مجموعهای از ستونها یا سازههای ثابت یا شناور بسته میشود تا از تاب خوردن شناور جلوگیری کند
-
lingual frenum
مهار زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] چین مخاطی زیر زبان که زبان را به کف دهان و آرَکسازۀ فک پایین متصل و آن را مهار میکند
-
bolster anchor
مهار گهواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] میلهای با دو سر لاستیکی در دو سر انتهای گهوارۀ بوژی مسافری که یک طرف آن به قاب بوژی و طرف دیگر به گهواره وصل است
-
labial frenum
مهار لَبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] چین مخاطی در خط میانی که لب را به لثه متصل و آن را مهار میکند
-
drug control
مهار مواد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← سیاست مهار مواد
-
قابل مهار
فرهنگ واژههای سره
مهارشدن
-
mooring restraint
استقامت مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] میزان مقاومت سامانۀ مهار در برابر نیروهای وارد بر شناور
-
mooring post
تیرک مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تیرک یا ستونی محکم از جنس چوب یا سنگ یا فلز ریختگی که به زمین محکم شده است و شناور را با طناب یا زنجیر به آن میبندند
-
mooring shackle
بخوی مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هرزگردی که در مهار کشتی برای بخو کردن دو زنجیر و جلوگیری از به هم پیچیدن آنها به کار میرود متـ . بخوی شناوه، بخوی بویه buoy shackle