کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهار سینهوپاشنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گسسته مهار
لغتنامه دهخدا
گسسته مهار. [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ م ِ / م َ ] (ص مرکب )سرکش . (برهان ). عنان بریده . لجام گسیخته : چنان دید کز تازیان صدهزارهیونان مست و گسسته مهار. فردوسی .به چنگ اندرون گرزه ٔ گاوساربسان هیونی گسسته مهار. فردوسی .غضب ستیزه گر و عقل قهرمان در خواب ...
-
مهار کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مطیع کردن، منقاد ساختن ۲. کنترل کردن، رام ساختن، زیر یوغ خود درآوردن، تحت سلطه خوددرآوردن، در اختیار گرفتن ۳. گرفتار ساختن، بازداشت کردن ۴. بستن ۵. زدن، نصب کردن
-
mooring mat
غلاف مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] غلافی از الیاف بسیار ستبر و محکم که برای جلوگیری از فرسایش طناب مهار به دور آن میپیچند
-
کابل مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← بافۀ مهار
-
anchor plate 2
ورق مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی فلزی یا چوبی که برای محکم نگه داشتن بافۀ سازه، به تکیهگاه بسته یا در آن تعبیه شود
-
mooring clump, mooring block, mooring sinker
وزنۀ مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وزنهای از آهن یا بتن با حلقهای فلزی که برای استقرار شناوه/ بویۀ مهار به کار میرود
-
fungistat
قارچمهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مادهای شیمیایی که از آن برای مهار رشد قارچها استفاده میشود
-
control key, control 1
کلید مهار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که آن را معمولاً همزمان با کلید(های) دیگر فشار میدهند تا کار مشخصی انجام شود متـ . مهار 2
-
مهار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید مهار
-
frenum
مهار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ساختاری کالبدشناختی برای محدودسازی حرکت یک اندام
-
mooring 1, moor 2
مهار 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بستن شناور، اعم از کوچک و بزرگ، به محلی مشخص همچون موت یا لنگر یا شناوه/ بویۀ مهار بهوسیلۀ طناب یا زنجیر
-
alcohol control
مهار الکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← سیاست مهار الکل
-
Baltic moor
مهار بالتیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی مهار شناور که در آن یک طناب یا بافه به سر لنگر بسته میشود و پس از انداختن لنگر و حرکت جانبی بهسمت اسکله، شناور از سمت اسکله با طناب مهار میشود
-
disaster control
مهار بلایا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اقداماتی که قبل یا بعد از بروز اقدام خصمانه یا حوادث طبیعی یا خرابکارانه یا در هنگام بروز آنها برای کاهش خسارات و صدمات و آثار احتمالی آنها انجام میشود
-
مهار بیماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← مبارزه با بیماری