کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهارلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مهارلو
لغتنامه دهخدا
مهارلو. [ م ُ ] (اِخ ) دهی از بخش سروستان شهرستان شیراز. دارای 1291 تن سکنه . محصول آن غلات ،میوه و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
مهارلو
واژهنامه آزاد
نام دریاچه ای در جنوب شهر شیراز که در فاصلۀ هفت کیلومتری جنوب خاوری این شهر، بین 29 درجه و 18 دقیقه تا 29 درجه و 33 دقیقۀ عرض شمالی و بین 52 درجه و 42 دقیقه تا 52 درجه و 58 دقیقۀ طول جغرافیایی قرار گرفته است.
-
واژههای مشابه
-
دریاچه ٔ مهارلو
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ مهارلو. [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) دریاچه ٔ محلو. از دریاچه های فارس در مغرب دریاچه ٔ بختگان و نزدیک شیراز. رجوع به دریاچه ٔ محلو و تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1617 شود.
-
جستوجو در متن
-
دریاچه ٔ محلو
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ محلو. [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ م ُ ح َل ْ لو ] (اِخ ) دریاچه ٔ مهارلو. از دریاچه های فارس نزدیک شیراز و در مغرب دریاچه ٔ بختگان . رجوع به دریاچه ٔ مهارلو و تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1617 شود.
-
خانه کت
لغتنامه دهخدا
خانه کت . [ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) نام محلی است کنار راه شیراز به جهرم میان مهارلو و کمال آباد در چهل و نه هزار و پانصدگزی شیراز.
-
پل فسا
لغتنامه دهخدا
پل فسا. [ پ ُ ل ِ ف َ ] (اِخ ) (نهر...) آبش شیرین ولی بسیار سنگین و ناگوار، از چشمه ٔ پیربناب برخاسته از صحرای قره باغ حومه ٔ شیراز و پل فسا گذشته به دریاچه ٔ مهارلو فروریزد. (فارس نامه ٔ ناصری ).
-
ماهلویه
لغتنامه دهخدا
ماهلویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) دریاچه ای است که میان شیراز و سروستان واقع است . (از فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 153). بحیره ٔ ماهلویه به ولایت فارس میان شیراز و سروستان است و سیلاب بهاری شیراز آنجا ریزد. دورش دوازده فرسنگ است . (نزهة القلوب ، ج 3 ص 240)....
-
کوار
لغتنامه دهخدا
کوار. [ ک َ / ک ُ ] (اِخ ) شهرکی است خوش و خرم و نواحی بسیار دارد و درختستانی عظیم است چنانکه میوه ها را قیمتی نباشد و همه ٔ میوه ها آنجا بغایت نیکوست خاصه انار که مانند انار طهرانی است و آبی نیکو و بادام بسیار، و بیشترین حوایج شیراز و آن حدود از آنج...
-
شیراز
لغتنامه دهخدا
شیراز. (اِخ ) نام شهری دلگشا در فارس که اکنون حاکم نشین این مملکت است و شراب آنجا در خوبی معروف همه ٔ عالم و موطن شیخ سعدی و خواجه حافظ و مقبره ٔ آنها در این شهر مزار عامه . (ناظم الاطباء). نام شیراز ظاهراً در الواح عیلامی مکشوف در تخت جمشید به صورته...
-
فارس
لغتنامه دهخدا
فارس .(اِخ ) منطقه ٔ وسیعی است که قسمتی از جنوب و جنوب باختری کشور ایران را فراگرفته و تقریباً از یازده قرن پیش از میلاد مسیح محل سکنای رشیدترین طوایف آریایی بنام پارس بوده و بهمین مناسبت به پارس موسوم گردیده است . یادگار دوران عظمت و افتخار و آثار ت...