کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مهاجمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مهاجمه
/mohājeme/
معنی
به یکدیگر هجوم کردن؛ ناگهان به همدیگر حمله کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تاخت، هجوم، یورش ≠ مدافعه
دیکشنری
offense
-
جستوجوی دقیق
-
مهاجمه
واژگان مترادف و متضاد
تاخت، هجوم، یورش ≠ مدافعه
-
مهاجمه
فرهنگ فارسی معین
(مُ جَ مَ یا جِ مِ) [ ع . مهاجمة ] 1 - (مص ل .) هجوم کردن ، حمله کردن . 2 - (اِمص .) هجوم ، ج . مهاجمات .
-
مهاجمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مهاجَمَة] [قدیمی] mohājeme به یکدیگر هجوم کردن؛ ناگهان به همدیگر حمله کردن.
-
واژههای مشابه
-
مهاجمة
لغتنامه دهخدا
مهاجمة. [ م ُ ج َ م َ ] (ع مص ) هجوم کردن . حمله بردن .تاختن بر. || (اِمص ) هجوم . ج ، مهاجمات .
-
جستوجو در متن
-
هجوم
واژگان مترادف و متضاد
تاخت، تاختوتاز، تعرض، تک، تهاجم، حمله، مهاجمه، یورش
-
خوقند
لغتنامه دهخدا
خوقند. [ خ َ ق َ] (اِخ ) شهری است در ازبکستان که جمعیت آن بسال 1956 م . نود و یکهزار و ششصد تن بوده در دره ٔ فرغانه مرکز واحه ای حاصلخیز و آبیاری شده است . جالبترین بناهای آن کاخ خانهای سابق خوقند می باشد. خوقند یکی از مهمترین مراکز داد و ستد در ترکس...
-
کاسیان
لغتنامه دهخدا
کاسیان . (اِخ ) کاسی ها. از اقوام قدیم زاگروس . در کتاب ایران از آغاز تا اسلام آمده است : گزارشهای مربوط به عهد سلطنت پسر حامورابی از عقب راندن حملات قشون کاسیان سخن رانده . از آن پس در مدت 150 سال ، بابل در معرض نفوذ صلح جویانه ٔ این کوهستانیان بود ...
-
رضائیه
لغتنامه دهخدا
رضائیه . [ رِ ئی ی َ ] (اِخ ) نام اصلی این شهر ارومیه یا اورمیه است که در اواسط سلطنت رضاشاه به رضائیه تغییر نام یافت و تا آخر دوران پهلوی به همین نام خوانده میشد. در 921هزارگزی شمال باختری تهران و 125هزارگزی جنوب باختری تبریز و 144هزارگزی جنوب خوی و...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ )... ذوالاکتاف . پسر هرمز دوم (هرمزبن نرسی ). در مجمل التواریخ و القصص آمده است : «هنوز درشکم مادر بود که پدرش بفرمود تاج بر شکم مادرش نهادند، و او بمرد» (ص 34). بروایت ابن البلخی «چون پدرش کناره شد در شکم مادر بود تاج بر شکم مادرش نهادند...