کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
من بعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
من بعد
/memba'd/
معنی
ازاینپس؛ پسازاین.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
زین پس
دیکشنری
hereafter
-
جستوجوی دقیق
-
من بعد
فرهنگ واژههای سره
زین پس
-
من بعد
فرهنگ فارسی معین
(مِ بَ) [ ع . ] (ق .) پس از این ، از این به بعد.
-
من بعد
لغتنامه دهخدا
من بعد. [ مِم ْ ب َ ] (ع ق مرکب ) از این سپس . (آنندراج ). پس از این . زین پس . از این پس : دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم . (گلستان ).من بعد بیخ صحبت اغیار برکنم در باغ دل رها نکنم جز جمال دوست . سعدی .بس توبه و پرهیزم کز عشق تو...
-
من بعد
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: منبعدِ] memba'd ازاینپس؛ پسازاین.
-
واژههای مشابه
-
مَنِّ
فرهنگ واژگان قرآن
مرغی خاص - مرغ بریان
-
مَنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
منّت نهاد (منت به معناي آن است که نعمتي را که به کسي دادهاي با زبان خود آن را بــــــراوسنگين سازي .یا به عبارت دیگر کاری را که برای او کرده ای بزرگ بشماری. از آنجا نعمتهایی که خدای تعالی به ما داده همه بزرگ و با ارزش است منت نهادن خدای تعالی پسندیده...
-
مِنْ
فرهنگ واژگان قرآن
از- برخي از (منْهُم)-از جهت(به دليل:مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُواْ ) - به جاي (در عبارت "أَرَضِيتُم بِـﭑلْحَيَاةِ ﭐلدُّنْيَا مِنَ ﭐلْئَاخِرَةِ" )
-
مَن
فرهنگ واژگان قرآن
كسي كه - چه كسي
-
مَن
لهجه و گویش بختیاری
man من (واحد وزن). man-e-šâ:شش کیلو = 80 سیر. nim-man:سه کیلو = 40 سیر. sad-daram:یک چهارم من = 20 سیر. panjâ:یک هشتم من = 10 سیر. bis-panj:بیست پنج = 5 سیر. da:nâr:ده نار = دو سیر. yey sir:یک سیر = 16 مثقال. yey mesqâl:یک مثقال = 24 نخود.
-
من من
فرهنگ فارسی معین
(مِ مِ) (اِمر.) (عا.) سخن جویده جویده ، تأنی و درنگ بسیار در سخن گفتن ، تَمجْمُج .
-
من من
لغتنامه دهخدا
من من . [ م ِ م ِ ] (اِ مرکب ) حکایت صوت کسی که ندانسته ای را گوید. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به من من کردن شود.
-
من من
دیکشنری فارسی به عربی
تمتم
-
مِنْ مِنْ
لهجه و گویش گنابادی
menmen در گویش گنابادی یعنی با لکنت ، با گرفتگی سخن گفتن ، تامل در هنگام سخن راندن
-
من و من کردن
لغتنامه دهخدا
من و من کردن . [ م ِن ْ ن ُ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، به کندی و با فاصله مقصود گفتن . جویده گفتن یا خواندن . (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن گفتن چنانکه فهم نشود. رجوع به من من و من من کردن شود.