کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منکوقاآن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منکوقاآن
لغتنامه دهخدا
منکوقاآن . [ م ُ ] (اِخ ) رجوع به منگوقاآن شود.
-
جستوجو در متن
-
ترمتای
لغتنامه دهخدا
ترمتای . [ ] (اِخ ) از امرای دوران منکوقاآن است که بفرمان منکوقاآن به نوکاری امیر ارغون منصوب گشت . و رجوع به جهانگشای جوینی ج 2 ص 255 و 258 شود.
-
قاآن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] qā'ān ۱. پادشاه بزرگ؛ شاهنشاه.۲. لقب پادشاهان مغول: اُکتایقاآن، منکوقاآن.
-
باکتو
لغتنامه دهخدا
باکتو. [ ] (اِخ ) نام یکی از فرزندان منکوقاآن بوده است : خواندمیر آرد: وفات منکوقاآن در شهور سنه ٔ خمس و خمسین و ستمائه (655هَ . ق .) واقع بوده ، در جامع رشیدی مسطور است که منکوقاآن را چهار پسر بود بر این موجب : باکتو و اورنگ تاش از بزرگترین خواتین ا...
-
استویای
لغتنامه دهخدا
استویای . [ ] (اِخ ) ابن منکوقاآن بن تولی خان ، چهارمین فرزندمنکوقاآن . رجوع بحبیب السیر جزو 1 از ج 3 ص 21 شود.
-
ساقون
لغتنامه دهخدا
ساقون . (اِخ ) یکی از امرای اُیغور که بسال 605 هَ . ق . پس از جلوس منکوقاآن ضد وی مواضعت کردند. نام وی در یک نسخه ٔ خطی معتبر از جهانگشا ساقوز آمده است . رجوع به تاریخ جهانگشا ج 1 ص 34 و 39 شود.
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) (سلطان ) در زمان منکوقاآن میزیست و به فرمان وی به حکومت کرمان برگزیده شد. رجوع به قتلغ ترکان و رجوع به تاریخ گزیده ج 1 چ لندن ص 529 و 530 شود.
-
توباتو
لغتنامه دهخدا
توباتو. (اِخ ) از پادشاهان مغول و از نوادگان قبلای قاآن است . پس از او هلاکوخان بفرمان برادرش منکوقاآن جهت دفع ملاحده در سنه ٔ653 هَ . ق . به ایران آمد. توباتو از پادشاهانی بودکه دین اسلام آورد. رجوع به تاریخ گزیده ص 579 شود.
-
باتو اغول
لغتنامه دهخدا
باتو اغول . [ ](اِخ ) باتو فرزند گیوک خان بن اوکدای قاآن : ... و باتو برادران خود برکه اغول و توقاتیمور را با سپاه گران در مصاحبت منکوقاآن بموضع کلوران فرستاد تا به تشیید بناء دولت او قیام نمایند و چون ایشان بمقصد رسیدند به احضار شاهزادگان و امراء و ...
-
عمادالملک ختنی
لغتنامه دهخدا
عمادالملک ختنی . [ ع ِ دُل ْ م ُ ک ِخ ُ ت َ ] (اِخ ) (امیر...) محمد، ملقب به عمادالملک . وی وزیر منکوقاآن بن تولی خان (متوفی در سال 655 هَ . ق .) بوده است . (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 57). و رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 198 شود.
-
امام الدین یحیی
لغتنامه دهخدا
امام الدین یحیی . [ اِ مُدْ دی ی َح ْ یا ] (اِخ ) (ملک سعید...) در زمان منکوقاآن با برادرش ملک افتخارالدین محمد بخاری بوده است در حکومت قزوین شرکت داشته و توأماً بیست و هفت سال حکومت کرده اند. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 842).
-
بیکی
لغتنامه دهخدا
بیکی . [ ] (اِخ ) سرقوقیتی بیکی (سرقویتی بیکی ، سرقونتی بیکی یا فقط بیکی ). زوجه ٔ تولی بن چنگیزخان و مادر منکوقاآن و هولاکو و قوبیلای قاآن و اریق بوکا. (تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 219، 250 و 256).
-
ابوالمعالی
لغتنامه دهخدا
ابوالمعالی . [ اَ بُل ْ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) سیف الدین مظهر باخرزی . ملقب به شیخ العالم و در سلک خلفاء شیخ نجم الدین کبری منتظم است . با منکوقاآن معاصر بود و سورقبی بیکی والده ٔ منکوقاآن با آنکه متابعت ملت مسیحا علیه السلام میکرد در ایام دولت پسر ه...
-
کرکوز
لغتنامه دهخدا
کرکوز. [ ] (اِخ ) کورکوز. گورگوز. از جانب مغول والی خراسان ومازندران بود. در زمان منکوقاآن به سبب دانستن خط اویغوری تقربی یافت و در مهمات و مصالحی که بدو مفوض می شد، کفایتی نشان داد تا به ولایت خراسان و مازندران رسید و در آخرکار مسلمان شد. وی بفرمان ...