کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منهدم کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
منهدم کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتاحَ
-
واژههای مشابه
-
منهدم شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب شدن، ویران گشتن ۲. نیست شدن، نابودشدن، از بین رفتن
-
منهدم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب کردن، ویران کردن، تخریب کردن ۲. نابود کردن، از بین بردن
-
منهدم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابد ، اِجتياحٌ
-
بابیل کندن (منهدم کردن)
دیکشنری فارسی به عربی
بطاطة
-
جستوجو در متن
-
اِجتاحَ
دیکشنری عربی به فارسی
درنورديد , در هم کوبيد , ريشه کن کرد , نابود کرد , متلاشي کرد , منهدم کرد , حمله کرد , تخريب کرد , خراب کرد , ويران کرد
-
فدینی
لغتنامه دهخدا
فدینی . [ ف َدْ دی ] (اِخ ) سعیدبن خالدبن محمدبن عبداﷲبن عمروبن عثمان بن عفان بن ابی العاص بن امیة الاموی عثمانی فدینی . با مأمون همزمان بود ودر روزگار وی خروج کرد و پس از ابوالعمیطر علی بن یحیی مدعی خلافت شد... آنگاه یحیی بن صالح با سپاهی بدو روی آ...
-
خانقاه سحلولیه
لغتنامه دهخدا
خانقاه سحلولیه . [ ن َ / ن ِ هَِ س َ لی ی َ ] (اِخ ) خانقاهی بوده بحلب بر ساحل قویق نزدیک باغ حجازی . آن را کافل حماة الاسعردی بر عبدالرحمان بن سحلول وقف کرد و از برای آن نیز مدرسه ای قرارداد که در حادثه ٔ تیمور منهدم گردید و فعلاً محلش معلوم نیست . ...
-
منچیکوف
لغتنامه دهخدا
منچیکوف .[ م َ / م ِ ک ُ ] (اِخ ) سیاستمدار روس که در سال 1672م . در مسکو متولد و در سال 1792 در سیبری درگذشت . او فرزند شیرینی فروشی بیش نبود ولی همبازی پتر کبیر امپراتور روس گردید. او در سال 1696 در اردوی پتر کبیر در آزف شرکت کرد و سپس با تزار به ه...
-
خراب کردن
لغتنامه دهخدا
خراب کردن . [ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ویران کردن . منهدم کردن . از بین بردن : هرگز کسی که خانه ٔ مردم خراب کردآباد بعد از آن نبود خانمان او. سعدی (صاحبیه ).عشقت بنای صبر بکلی خراب کردجورت در امید بیکبار درگرفت . سعدی (بدایع).خرابت کند شاهد خانه کن بر...
-
هامون کردن
لغتنامه دهخدا
هامون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خراب و ویران ساختن . با خاک یکسان کردن . با زمین برابر یا درهم کوفتن بلندیها و پست کردن : چنین گفت اکنون بر و بوم ری بکوبند پیلان جنگی به پی همه مردم از شهر بیرون کنندهمه ری به پی دشت و هامون کنند. فردوسی .و باره ٔ ...
-
جامع بشتاک
لغتنامه دهخدا
جامعبشتاک . [ م ِ ع ِ ] (اِخ ) مسجد باشکوهی است در مصر. امیر بشتاک ناصری که از امراء ناصرمحمدبن قلاوون بود عمارتهای مهمی در مصر بپا کرد که از جمله ٔ آنهاهمین مسجد است که در ناحیه ٔ غربی برکة الفیل روبروی خانقاه وی واقع شده است . آغاز ساختمان آن رمضان...
-
جامع اقمر
لغتنامه دهخدا
جامع اقمر. [ م ِ ع ِ اَم َ ] (اِخ ) مسجدی است در شارع المعز لدین اﷲ که از مفاخر آثار خلفاء فاطمیه است . این جامع را خلیفه الاَّمر باحکام اﷲ ابوعلی منصوربن المستعلی باللّه بنا کرد. و ابوعبداﷲ محمدبن فاتک وزیر خود را به این کار گماشت . این مسجد از مساج...