کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منهج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منهج
/me(a)nhaj/
معنی
۱. راه راست.
۲. راه آشکار؛ راه پیدا و گشاده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
راه، طریق، منهاج، نهج
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منهج
واژگان مترادف و متضاد
راه، طریق، منهاج، نهج
-
منهج
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ هَ) [ ع . ] (اِ.) راه ، روش ، طریقه . ج . مناهج .
-
منهج
لغتنامه دهخدا
منهج . [ م َ / م ِ هََ ] (ع اِ) راه پیدا و گشاده . مِنهاج . (منتهی الارب ). راه راست و گشاده . (غیاث ) (آنندراج ). راه روشن . (دهار). راه فراخ . (مهذب الأسماء). راه روشن و طریقه و رسم و راه راست و گشاده . ج ، مناهج . (ناظم الاطباء). مِنهاج . طریق وا...
-
منهج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مناهج] [قدیمی] me(a)nhaj ۱. راه راست.۲. راه آشکار؛ راه پیدا و گشاده.
-
جستوجو در متن
-
مناهج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ منهج] [قدیمی] manāhej = منهج
-
مناهج
فرهنگ فارسی معین
(مَ هِ) [ ع . ] (اِ.) جِ منهج .
-
حجیج
لغتنامه دهخدا
حجیج . [ ح َ ] (اِخ ) ابن قاسم . (شیخ ...) معروف به وحید. او راست : منهج الاطباء و شفاءالاحباء در طب .
-
مناهج
لغتنامه دهخدا
مناهج . [ م َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ منهاج . (دهار). راههای راست و این جمع مِنهَج است . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ منهج . (ناظم الاطباء). ج ِ مَنهِج یا مِنهَج و مِنهاج . (اقرب الموارد). راههای پیدا و گشاده : خاطر... در مناهج مصافات و موالات دایم النور. (منشآت...
-
ابن نما
لغتنامه دهخدا
ابن نما. [ اِ ن ُ ن َ ] (اِخ ) نجم الدین جعفربن شمس الدین محمدبن جعفر فرزندزاده ٔنجم الدین جعفربن محمد. او راست : کتاب منهج الشیعه .
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابواحمد کوفی کاتب . شیخ طوسی او را در رجال خود در شمار اصحاب باقر (ع ) آورده ، و در منهج المقال احمد را به حامد تبدیل کرده است و اول صحیح تر است . (تنقیح المقال ج 1 ص 127).
-
مِنْهَاجاً
فرهنگ واژگان قرآن
طریق واضح و روشن (کلمه نَهج به معناي طريق واضح است ، وقتي ميگويند : نهج الامر و انهج معنايش اين است که فلاني فلان امر را روشن و واضح کرد ، و مصدر ميمي آن يعني منهج و منهاج نيز به همان معنا است)
-
راه
واژگان مترادف و متضاد
۱. جاده، سبیل، سلک، شاهراه، صراط، طریق، گذرگاه، مسلک، مسیر، معبر، ممر، منهاج، منهج، نهج ۲. روال، روش، شعار، شیوه، ، طرز، طریقت، طریقه، ، منوال، ۳. رسم، عادت ۴. مجرا ۵. وضع
-
فتح ا
لغتنامه دهخدا
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) کاشی . صاحب تفسیر منهج الصادقین وشرح نهج البلاغه ، از شاگردان علی بن حسن زواره ای فقیه و مفسر عهد صفوی است . (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 303).
-
ابن خمیس
لغتنامه دهخدا
ابن خمیس . [ اِ ن ُ خ َ ] (اِخ ) تاج الاسلام مجدالدین ابوعبداﷲ حسن بن نصربن محمد. فقیه شافعی . از مردم موصل . او راست : کتاب مناقب الابرار. مناسک الحج . مرج الموضح . منهج التوحید. وفات 552 هَ .ق .