کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منهتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منهتک
/monhatek/
معنی
۱. دریده؛ شکافتهشده.
۲. پردهدریده؛ بیپروا؛ بیآبرو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منهتک
فرهنگ فارسی معین
(مُ هَ تِ) [ ع . ] (اِفا.)1 - دریده ، شکافته شده . 2 - مردی که از رسوایی و بی پردگی باک ندارد؛ بی پروا.
-
منهتک
لغتنامه دهخدا
منهتک . [ م ُ هََ ت ِ ] (ع ص ) پرده دریده شونده . (غیاث ). پرده دریده شونده و مرد بی پروا که از بی پردگی و رسوایی باک ندارد. (آنندراج ): رجل منهتک ؛ مرد بی پروا که از بی پردگی و رسوایی باک ندارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : گفتن...
-
منهتک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monhatek ۱. دریده؛ شکافتهشده.۲. پردهدریده؛ بیپروا؛ بیآبرو.
-
جستوجو در متن
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) تنوخی . علی بن محمدبن داودبن ابراهیم القاضی المعروف بابی القاسم التنوخی البغدادی . صاحب روضات الجنات از صلاح الدین صفدی آرد که ابوالقاسم به بغداد شد و بمذهب ابی حنیفه فقه آموخت واو حافظ شعر و ذکی بود و عروضی بدیع د...