کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منقوش
/manquš/
معنی
نگاشته؛ نقشونگارشده؛ نقشکرده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
منقش، نقشپذیر، نقشدار، نگاشته، نقششده
برابر فارسی
برنگاریده، نگارین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقوش
واژگان مترادف و متضاد
منقش، نقشپذیر، نقشدار، نگاشته، نقششده
-
منقوش
فرهنگ واژههای سره
برنگاریده، نگارین
-
منقوش
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نقش شده ، نگاشته .
-
منقوش
لغتنامه دهخدا
منقوش . [ م َ ] (ع ص ) نگاشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نگاشته و نقش و نگار کرده شده و نقاشی شده و دارای تصاویر و رنگهای گوناگون . (ناظم الاطباء). نگارین . نگارکرده . نگارشده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : چون چادر مصقول گشته صحراچون حله ٔ منقوش گشته ب...
-
منقوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] manquš نگاشته؛ نقشونگارشده؛ نقشکرده.
-
واژههای مشابه
-
منقوش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر , انقش , تابع , ميز
-
منقوش روی سنگ
دیکشنری فارسی به عربی
جواهري
-
جستوجو در متن
-
گلدار
لغتنامه دهخدا
گلدار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) منقوش به صورت گل و غیره : اطلس گلدار منقوش . مخمل گلدار. منقوش به نقوش از گل و غیر آن . مقابل ساده .
-
نقشدار
واژگان مترادف و متضاد
پرنقش، منقش، منقوش
-
نقشپذیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثرپذیر، متاثر ۲. منقوش
-
منقش
واژگان مترادف و متضاد
پرنقش، مرتسم، منقوش، نقشدار، نگارین
-
مرتسم
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسمشده، نقشبسته ۲. نقشپذیر، منقوش
-
depicting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویر برداری، شرح دادن، نمایش دادن، مجسم کردن، نقش کردن، رسم کردن، منقوش کردن