کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منقلی
معنی
(مَ قَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به منقل . 2 - (عا.) تریاکی ، عملی ، کسی که معتاد به کشیدن تریاک باشد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقلی
فرهنگ فارسی معین
(مَ قَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به منقل . 2 - (عا.) تریاکی ، عملی ، کسی که معتاد به کشیدن تریاک باشد.
-
منقلی
لغتنامه دهخدا
منقلی . [ م َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب به منقل . رجوع به منقل شود. || اهل منقل ؛ عملی . آدم تریاکی و مبتلا به استعمال تریاک . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
واژههای مشابه
-
پا منقلی
لهجه و گویش تهرانی
شریک تریاک کشی ،محفل تریاک،حرف چرند
-
هم منقلی
لهجه و گویش تهرانی
کسانی که با هم تریاک میکشند
-
جستوجو در متن
-
کرسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [چینی و ژاپنی] korsi چهارپایۀ چوبی بزرگی که در زمستان در زیر آن منقلی روشن کرده و رویش را با لحافی بزرگ میپوشانند و پاها را زیر آن قرار میدهند.
-
باطرنجی
لغتنامه دهخدا
باطرنجی . [ طُ رُ ] (اِخ ) قریه ای است نزدیک قُفص از نواحی بغداد که ابونواس از آن یاد میکند در این شعر : و باطرنجی فالقفص ثم الی قطربل مرجعی و منقلی .(از معجم البلدان و مراصدالاطلاع ).
-
کلک
لغتنامه دهخدا
کلک . [ ک َ ل َ ] (اِ) نشتر فصاد را گویند و به عربی مبضع خوانند. (برهان ). نیش و نیشتر حجام و فصاد که آن را شست نیز گویند. (آنندراج ). مبضع و نشتر فصاد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) : در دل خیال غمزه ٔ تیرت چو بگذردگویی زدند بر دل پرخون من ک...
-
کرسی
لغتنامه دهخدا
کرسی . [ ک ُ ] (ع اِ) تخت کوچک . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )(یادداشت مؤلف ). || تخت . عرش . سریر. اورنگ . (ناظم الاطباء). گاه . (مهذب الاسماء) : همان روز گفتی که نرسی نبودورا تاج و دیهیم و کرسی نبود. فردوسی .یا کسی دیگر مر او را برکشیدآ...