کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
منقط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
منقط
/monaqqat/
معنی
نقطهدار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
منقط
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ قَّ) [ ع . ] (اِمف .) نقطه دار، منقوط .
-
منقط
لغتنامه دهخدا
منقط. [ م ُ ن َق ْ ق َ ] (ع ص ) نقطه گذارده و منقوط. || نقطه دار. (ناظم الاطباء). بانقطه . نقطه نقطه . خال خال . خالدار. نقطه دار. (یادداشت مرحوم دهخدا). دارای نقطه ها : گر ماه در لباس کبود منقط است تو شاه در قبای نسیج مغرقی . عثمان مختاری (دیوان چ ه...
-
منقط
دیکشنری عربی به فارسی
خالخال کردن , چيزي با نقاط رنگارنگ , حيواني که بدنش خالخال باشد , خال , لکه , ابري , ابرش
-
منقط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] monaqqat نقطهدار.
-
واژههای مشابه
-
چشم منقط
لغتنامه دهخدا
چشم منقط. [ چ َ / چ ِ م ِ م ُ ن َق ْ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ). چشم منقوط. (آنندراج ). رجوع به چشم منقوط شود.
-
واژههای همآوا
-
منغط
لغتنامه دهخدا
منغط. [ م ُ غ َطط ] (ع ص ) غوطه ور در آب و آنکه خود را در آب فرومی برد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انغطاط شود.
-
جستوجو در متن
-
خالخال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
منقط
-
چیزی با نقاط رنگارنگ
دیکشنری فارسی به عربی
منقط
-
حیوانی که بدنش خالخال باشد
دیکشنری فارسی به عربی
منقط
-
ابرش
دیکشنری فارسی به عربی
منقط
-
ابری
دیکشنری فارسی به عربی
بقع , ثقيل , سميک , غائم , مغيم , منقط
-
خال
دیکشنری فارسی به عربی
بقعة , خلد , ذرة , رقطة , منقط , نقطة